متن عکس برای آنهایی که نمی توانند بخوانند:
یکچیز را من از شما میخواهم که خـود هم به آن عمل میکنم؛
هیچکس مـــرا در ایــن دوره نشیب و فـــراز انقـلاب،
در سخت ترین شرایط نتوانستهاست با قیافه افسرده ببیند!
ما که به دنبال «احدی الحسنیین» هستیم (شهادت یا پیروزی) دیگر چرا افسردگی؟
دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بی رودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازک مزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود.
اولاً این شهید یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوشاستعداد بود. خود ایشان برای من تعریف میکرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحدهی آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده - آنطور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده - تعریف میکرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمامعیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانهی این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آیندهی دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیتهای جهادی شد.
مصاحبه با کارگردان نماهنگ ارغوان
هنوز چند روزی از پخش نماهنگ «ارغوان» نگذشته بود که هم در داخل کشور و هم در خارج، شاهد بازتابهای فراوان این اثر بودیم. «ارغوان» یک نماهنگ چهار دقیقهای است اما باعث شد تا رسانههای غربی و صهیونیستی برای آن حاشیههایی را ایجاد کنند. آنها نوشتند که ایران قصد دارد تا با این کار، نوجوانان را برای جنگیدن در سوریه تشویق کند. به ویژه اینکه محور روایت این اثر، شهید تقی ارغوانی یکی از شهدای مدافع حرم است و فرزند او هم در این نماهنگ بازی میکند. به همین مناسبت با مهدیار عقابی کارگردان «ارغوان» گفتوگو کردیم.
سردار حسین همدانی از فرماندهان عالیرتبه سپاه که در شهر حلب سوریه به شهادت رسید، در گفتگویی قبل از شهادت خود که نشریه رمز عبور آن را منتشر کرده است، به بیان برخی نکات جالب پردخته است که متن آن را در زیر می خوانید.
سردار شهید همدانی در ابتدای این گفتوگو با بیان اینکه دشمنان فکر میکردند میتوانند اهل سنت را علیه انقلاب اسلامی بشورانند، اما اینطور نیست، گفت: امروز جنگ سوریه بین اهل سنت است، اما نقش جمهوری اسلامی و فرزندان انقلاب در این میان چیست؟!
وقت کم است و من لیاقت آن را ندارم که وصیت بکنم اما به دوستان و برادران توصیه مىکنم که در مقابل هر توطئه آمریکایی بایستند امام را دعا کنند و بازوی امام باشند حزبالله در هر کجا که هست مىجنگند، مىمیرد امام هیچ گونه سازشى نمىپذیرد.
وصیت نامه شهید حسن دغاغله
وحید کارهایش را آنچنان منظم و دقیق و با احتیاط انجام میداد که به راحتی می توان اصول اش را استخراج کرد. شعار وحید این بود که مبارزه باید اسلامی و خدایی و با خلوص نیت باشد. بر روی همین اصل، اولین دعای کمیل را در دانشگاه های مشهد راه انداخت. آن هم قبل از انقلاب.
اعتقاد راسخ وحید به مبانی اسلام و امور مذهبی و رعایت اخلاق اسلامی مهمترین ویژگی شخصیتی وحید بود که دوستان زیادی را دور او جمع می کرد.
آن شب یکی از آن شبها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد…» بچهها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟ بقیه دارد یا ندارد؟ جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»
نوبت دومی بود،
ای شهادت ای نهایت آرزو مرغ دل باز از تو دارد گفتگو
از عروج رفتگان شرمنده ام بیمناک از غفلت آینده ام
روزگاری دل در پی دلدار بود چشم های خفتگان بیدار بود
دلم راضی نمیشد برود. گفتم : «اگر بروی شیرم را حلالت نمی کنم.» گفت : «قبول! یعنی راضی هستی من توی خیابان تصادف کنم و بمیرم ولی در جبهه شهید نشوم؟! اصلا اگر نگذاری بروم
بچه ی ما در سال، سه، چهار ماهش را رسماً تعطیل است؛ بعد هم ایام نوروز حدود پانزده روز تعطیل می کنند؛ بعضی جاها پنجشنبه را هم تعطیل می کنند؛ بعضی جاها مدرسه نصفه روزه است و بعضی هم سه نوبته است. بعد هم که مدرسه رفت مرتّب چانه بزند که من از این کتاب این قسمتش را نخواندم، نمره اش را بدهید. بعد از اتمام درس هم فقط یک ورقه دستش بگیرد و نتواند یک سیم کشی بکند، یک لوله کشی خانه اش را انجام بدهد و از عهده ی یک کار ساده برنیاید. یک شاگرد تراشکار معمول ما، در کارگاه آزادش خیلی قوی تر و بهتر از دیپلمه ی ما کار بلد باشد؛ یک شاگرد مکانیک بهتر از محصل ما کار بداند. در قسمت های نظری هم آیا وقتی محصل ما فارغ التحصیل شده، یک نویسنده است؟ یک متفکر، شاعر، ادیب، اقتصاددان، مدیر یا حسابدار است؟
آغازگر ضیافت دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم، بیانات آقا در وصف شهدای مدافع حرم و امتیازات آنها نسبت به دیگر شهیدان است؛ «اقدام داوطلبانه»، «اعتقاد خالصانه با پشت سر گذاشتن هیجانات جوانی»، «پشت کردن به تعلقات زندگی و زن و فرزند» و «دفاع از حریم اهلبیت علیهم السلام» چهار شاخصی است که آقا برای این شهیدان میشمردند و تاکید میکنند «چهارمین ویژگی بالاترین آنهاست.»
پرواز به بهشت
شاید گُل سخنان آقا اشارهشان به روایاتی از معصومین علیهمالسلام است که خانوادههای شهیدان را حسابی دلگرم میکند و لبخند شادی و رضایت را بر لبان آنها مینشاند: «ما در روایاتمان مواردی را داریم که ائمه علیهمالسلام به عدهای از شهدا اشاره کردند و گفتند که اینها اجر دو شهید را دارند.
جهیزیه ی فاطمه حاضر شده بود. یک عکس قاب گرفته از بابای شهیدش را هم آوردم. دادم دست فاطمه. گفتم: بیا مادر! اینو بگذار روی وسایلت.
به شوخی ادامه دادم: «بالاخره پدرت هم باید وسایلت رو ببینه که اگر چیزی کم و کسری داری برات بیاره.»
بسیجی شهید امیر حاج امینی/ تاریخ ولادت: 1340 / تاریخ شهادت: 10 اسفند 1365 / مسئول واحد مخابرات گردان انصار الرسول / بی سیم چی لشگر ۲۷ محمدرسول الله/ مکان شهادت: منطقه عملیّاتی شلمچه، عملیّات: کربلای 5 / رمز عملیّات: یازهرا (سلام الله علیها) / مکان قبر نورانی این شهید: بهشت زهرای تهران ، قطعه 29 ، ردیف 60 ، شماره 10 / عکّاس لحظه شهادت وی: بسیجی هنرمند احسان رجبی
از مظلومیتش همین بس که حتی هیچ مطلبی را در مورد زندگی نامه اش و یا وصیت نامه اش نمی یابی... .
خیلی عکس قشنگیه. لحظه عروج یه عاشق، لحظه کندن از دنیا و وصل به بالا، قطره خون رو لبش یه دنیا حرف داره، یعنی کی بوده؟! و چی کرده؟! که عکسش شده مرهم دل اون مادرای شهیدی که حتی از پسرشون عکسی هم ندارن .... اصلاً این عکس یه جور نماد شهید و شهادت شده، تا حالا خیلی ها با دیدن این عکس منقلب شدن، فقط خود خدا می دونه که دل پاک امیر حاجی امینی (مسئول واحد مخابرات گردان انصار الرسول) یا هنر خدایی احسان رجبی، خالق این عکس باعث جاودانگی این صحنه شده... توفیق شد قافله شهداء به منزلگه این شهید بزرگوار برسه و قدری در محضرش تامل کنیم و درس دلدادگی بیاموزیم.
«... شهیدان این فرزندان راستین حسین زمان و یاوران مخلص کربلای ایران هستند که آگاهانه دریافتند راهی جز صلاح، صلاح در اندیشه و صلاح در کردار برای رهایی از سقوط و جلوگیری از خسارت و نابودی انسان وجود ندارد. اینان به جان و دل این حقیقت را پذیرفتند و به خوبی دریافتند که صلاح در اندیشه و کردار بدون اخلاص مفهومی نخواهد داشت؛ و لذا دریافتند که راه خمینی، خط انسان و شهادت سرخ از ویژگی های آن است.»
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اخیرا در دیدار با جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم فرمودند:
حقیقتا هم شهدای شما، هم خانواده ها، پدران، مادران و فرزندان آنان، حق بزرگی بر گردن همه ی ملت ایران دارند. این شهدا امتیازاتی دارند:
یکی این است که اینها از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند... امتیاز دوم این شهدای شما این است که اینها رفتند تا با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی کردند این دشمن می آمد داخل کشور... اگر جلویش گرفته نمی شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها می جنگیدیم و جلوی اینها را می گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از
من و حمید به کمترین چیزها راضی بودیم؛به همین خاطر بود که خریدمان، از یک دست آینه و شمعدان و حلقه ازدواج فراتر نرفت!
برای مراسم، پیشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت مخالفت کرد!
گفت: "کیو گول می زنیم،خودمون یا بقیه؟ اگر قراره مجلسمون رو اینطوری بگیریم، پس چرا خریدمون را اینقدر ساده گرفتیم؟! مطمئن باش این جور بریز و بپاش ها اسرافه و خدا راضی نیست. تو هم از من نخواه که بر خلاف خواست خدا عمل کنم."
با اینکه برای مراسم، استاندار، حاکم شرع و جمعی از متمولین کرمان آمده بودند، نظرش تغییری نکرد و همان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد!
حمید می گفت: "شجاعت فقط تو جنگیدن و این چیزها نیست؛ شجاعت یعنی همین که بتوانی