من از اشکی که می ریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم
با توام ای دشت بی پایان سوار ما چه شد
یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد
آشنای «لافتی الا علی» اینک کجاست؟
صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟
در دیار ما که هر کالا، به هر جا، درهم است،
خوب و بد، معیوب و سالم، زشت و زیبا، درهم است
گر خریداری کند کالای خوب از بد جدا
با تشر گوید فروشنده که آقا درهم است!
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت
میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت
عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود
میرسد روزی که با حال بکا می بینمت
شب ۲۳ با موضوع فرج بسیار تناسب دارد، چون سحر شب ۲۳ سالی که بنا باشد حضرت ظهور بفرمایند، منادی صدا خواهد و قریب الوقوع بودن ظهور را اعلام خواهد کرد. انگار پروردگار عالم به گریهها و تضرعها نگاه میکنند، بعد تصمیم ظهور را اعلام میفرمایند. اگر همه یکپارچه و متضرعانه فریاد بزنند، در عالم تغییرات شگرفی را شاهد خواهیم بود.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، سروده آیتالله صافی گلپایگانی به این شرح است:
شُکر فراوان که از عنایت یزدان
بار دگر شد پدید نیمه شعبان
فخرْ زمین میکند به روضه رضوان
از قدم پیشوای عالم امکان
حضرت صاحب زمان، ولیّ جهانبان
حجتِ بِن عسکری امام معظم
زمان در تب نـوروز و نـگارم نرسیدست
جـهان محـو بهـارست و بهارم نرسیدست
سراسر همه گل روید از این خاک، ولیکن
بـه گلزار دلـم زهـره عـذارم نرسیدست
چه فرقی بکند کین شب عیدست، و یا روز
الا ای دل مـن لــیل و نـهارم نرسیدست
بپوشان رخ خود ای تو سـروش مه رنگین
کـه آن یــار مسیـحا به کنارم نرسیدست
اگر چه طبیبی و دوا درست میکنی
گهی برای خیر ما بلا درست میکنی
از اینطرف همیشه بارها خراب میکنم
از آنطرف همیشه بارها درست میکنی
گرچه من خجل شدم اگر چه سنگ دل شدم
تو از همین سنگ هم طلا درست میکنی
تا بیایی منم ای دوست ترا چشم به راه
به امید گل رویت همه جا چشم به راه
بیش از این ای گل گلزار محبت مگذار
عاشقان سر کویت همه جا چشم به راه
ای نسیم سحری تا زتو جانی گیرند
گل جدا، لاله جدا، سبزه جدا چشم به راه