سالروز جانگداز شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع) بهانه ی خوبی است تا شیعیان آن حضرت به مطالعه و سیر در سیره ی متعالی آن حضرت بپردازند اما مسئله ای که در طول تاریخ به چشم می خورد، مسئله ی مشروعیت بخشی افراد و جریان های سیاسی به واسطه ی استفاده از عظمت و آبروی حضرات معصومین(ع) و سیره ی متعالی آن بزرگواران در میان مردم بوده است. در سال های اخیر مفهومی به نام «امام مذاکره» توسط برخی وارد ادبیات سیاسی کشور شده است. در همین راستا با حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی، استاد دانشگاه و کارشناس تاریخ اسلام به گفت و گو نشسته ایم تا از صحت و سقم مفهوم « امام مذاکره » از ایشان سوال نماییم
رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران راهیان نور در بخشی از سخنان خود بیان داشتند «آنوقت کسی رویش بشود در مصاحبه بگوید که ایرانیها آنقدر به این مذاکرات احتیاج دارند که رزمایش [ما علیه آنها] ضرری به مذاکرات اقتصادی نمیزند.»
گروه سیاسی - رجانیوز، آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب طی یک ماه گذشته در دو دیدار (دیدار مسئولان نظام در تاریخ 25 خرداد و دیدار دانشجویان در تاریخ 12 تیر) به اعتراف برخی مسئولان کشور درباره غلط بودن استدلالها درباره ضرورت تعامل و مصالحه با آمریکا اشاره کردند. ایشان در دیدار دانشجویان گفتند که یکی از این افراد از روسای جمهور پیشین کشورمان بوده است که به استدلالهای من در رد ایجاد ارتباط با آمریکا جوابی نداشته و به این مسئله اذعان نیز کرده است.(متن کامل فرمایش رهبر معظم انقلاب در پانویس یک قابل مشاهده است)
پس از دو سال و نیم مذاکرات مضر دولت یازدهم با آمریکا به بهانه توافق هسته ای، این بار موضوع دستگیری ده نظامی امریکایی در آب های ایران بهانه جدید وزیر امورخارجه جهت مذاکره با وزیر خارجه آمریکا شد تا علنا یکی دیگر از خط قرمزهای رهبر انقلاب مبنی بر ممنوعیت هرگونه مذاکره غیر هسته ای با امریکا نقض شود.
همین حرفهاى چند روز اخیرشان را شما بشنوید؛... می گوید امنیّت اسرائیل باید حفظ شود. اوّلاً اسرائیل روزبهروز ناامنتر خواهد شد؛ چه توافق هستهاى بشود، چه نشود؛ این را بدانید امنیّت اسرائیل تأمین نخواهد شد چه توافق هستهاى بشود و چه نشود. امّا اینکه حالا شما می گویید امنیّت اسرائیل باید حفظ بشود، من می گویم این حرف هم حرف صادقانهاى نیست. براى دولتمردان و دولتزنانِ آمریکا، امنیّت اسرائیل مسئلهى اصلى نیست، مسئلهى اصلى چیز دیگرى است.
به پیش آمده دستی به دوستی سوی ما
به دست دیگر خنجر به گردهمان زدهاند
ز پنجه چدنیشان چکد دمادم خون
اگرچه دستکشی مخملین بر آن زدهاند
نه بازرس، همه جاسوسهای موسادند
که بر جبین خود از بردگی نشان زدهاند
بگو به کارشناسان خدعه و نیرنگ
که حدس بیهُده بر طوس و طابران زدهاند
هر آن دهان که بلافد، یلان ایرانی
به اینچنین دهنی مشتی آنچنان زدهاند
خبری که امیدواریم صحت نداشته باشد ولی متاسفانه برخی شواهد پیرامونی از صحت آن خبر میدهد، حاکی از ترفند موذیانهای است که حریف بعد از ناامیدی از تحمیل یک «توافقهستهای بد» به کشورمان، تدارک دیده و در آستین دارد. توضیح آن که ترسیم خطوط قرمز ایران در مذاکرات هستهای و تاکید بر این نکته که خطوط یاد شده، قانونی و غیرقابل عبور هستند، نقشه آمریکا و متحدانش برای تحمیل یک «توافق بد» و ویرانگر صنعت هستهای کشورمان را با بنبست روبرو کرد و تیم محترم مذاکرهکننده با این دستور کار که توافق مورد قبول ایران فقط توافقی است که در آن خطوط قرمز ترسیم شده رعایت شده باشد به وین رفت و تا آنجا که مصاحبهها و اظهارات اعضای تیم کشورمان نشان میدهد، آنان بر حفظ و رعایت خطوط یادشده تاکید داشتهاند.
ابوموسی اشعری با شعار «جنگ نباشد» و گفتن اینکه «مردم از جنگ خسته شدهاند» نتیجۀ یک مذاکرۀ شکستخورده را به امیرالمؤمنین(ع) تحمیل کرد که بعد از آن موجب خونریزیهای فراوانی در جهان اسلام شد. به حدّی که امیرالمؤمنین(ع) بعد از آن ماجرا، رسماً در قنوت نمازش ابوموسی اشعری را لعن میکرد.
حجت الاسلام پناهیان در بخش دوم آخرین سخنرانی هفتگی خود قبل از شروع ماه مبارک رمضان در هیئت شهدای گمنام، پس از بیان اینکه رمضان ماه معنویت سکولار و رها کردن مردم نیست، به یاد غصههای امیرالمؤمنین(ع) در دوران زندگی با برکتشان به نکات مهمی در خصوص نقش «سامری» امت پیغمبر، یعنی ابوموسی اشعری، پرداخت.
در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را میخوانید:
ناجوانمردی از این بیشتر؟! بعضی در دلِ خود احساس ضعف می کنند، یا چشمغرّههای امریکا آنها را می ترساند، یا وعدههای امریکا و امثال امریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب می کند؛ لذا به سمت امریکا می کشند. آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفای کشور را متّهم می کنند که اینها نمی توانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم امریکا شویم! کسانی که دم از مذاکره با امریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دو تاست. در حالی که دشمن اینطور اخم می کند، اینطور متکبّرانه حرف می زند، اینطور به ملت ایران اهانت میکند، تصریح هم می نماید که می خواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّهای در اینجا ذلیلانه و زبونانه می گویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بی غیرتی است؛ این سیاستمداری نیست. سعی میکنند رنگ و لعابی از فهم سیاسی به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسی است.
خبرنامه دانشجویان ایران: بیستم فروردین رهبر معظم انقلاب در دیداری نکات بسیار مهمی پیرامون مذاکرات هسته ای مطرح کردند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ 5 نکته درس آموز از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری را در ذیل می خوانید:
جریان دانشجویی مسلمان در سال های پس از انقلاب، همواره وظیفه اصلی خود را دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی و خط امام(ره) و رهبری دانسته و در مقاطع گوناگون – خصوصا نقاط عطف تاریخی کشور- تکلیف خود می داند تا با روشنگری، فریاد برآوردن آرمان ها و مطالبه گری از مسئولین، راه را برای تعالی کشور و حصول اهداف عالیه انقلاب اسلامی هموار نماید. بدین معنا، نقشی که جریان دانشجویی مسلمان برای خود، در مواجهه با مطالبات و منویات رهبر معظم انقلاب تعریف می کند، دارای 3 وجه است.
صعید محبی از فعالین #فضای_مجازی در صفحه شخصی خود در گوگل پلاس نوشت :
به نام خدا
فهم من از نکات کلیدی سخنان رهبری در دیدار امروز با همافران درباره مسئله هسته ای:
مفاد این قرار داد: نیز باید روشن، واضح و غیرقابل تفسیر و تأویل باشد و مفاد توافق نباید به گونه ای باشد که طرف مقابل که عادت به چانه زنی دارد، در قضایای مختلف بهانه جویی کند.
**یعنی توافق نامه ژنو زیاد روشن و شفاف نبود!
فعلا: فوردو؛ اراک، توسعه ماشین های غنی سازی، غنی سازی بیست درصد را تعطیل کردیم.
**یعنی به زودی راه اندازی می کنیم.
نویسنده: سعید محسن زاده
این نوشتار نه از سر روزمرگی یا تحلیل محتواهای صورت جلسات مذاکرات خواهد بود، و نه پرداختی خبری. آنچه در ادامه از نظر می گذرانید تعیین خط و مشی و صورتهای تصوری و تصدیقی تفکر و عمق باورمندی "فرزندان انقلابی" به فرامین ولی امر مسلمین، ذیل برخی آیات گرانبهای قرآنی در ساحت مبانی سیاست خارجی اسلام است. از این رهگذر با شناخت پایههای فکری تیم دیپلماسی، انتقادات دقیق تر و در زمان مقتضی وارد شود. بنابراین نوشتار در صدد بررسی عمق تفکری دیپلماسی دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی است:
الف) خداوند رحمان در قرآن خود می فرمایند:
وَ لَا تَرْکَنُواْ إِلىَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون (هود/113)
"به ستمکاران میل مکنید، که آتش بسوزاندتان. شما را جز خدا هیچ دوستى نیست و کسی یاریتان نکند"
به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دى؛ در حسینیه امام خمینی
انگیزههایى وجود دارد براى فراموش کردن و در طاق نسیان گذاشتن این روزهاى بزرگ
نهم دى را هم می خواهند به فراموشى بسپرند.
تا ملّت زندهاند، تا زبانهاى حقگو در کار است، تا دلهاى مؤمن داراى انگیزه هستند، نخواهند توانست این را به فراموشى بسپرند.
نسل سوم انقلاب را نتوانستند از انقلاب روى گردان کنند.
تا وقتى شما جوانهاى خوب و مردم مؤمن در میدان هستید، باانگیزه هستید، با بصیرتید، آگاهید که چه کار دارید می کنید، البتّه نخواهند توانست.
امروز انگیزههایی وجود دارد براى تحریف حقایق و واقعیات رژیم پهلوی
خصوصیّات رژیم فاسد پهلوی: دیکتاتورىِ سیاه و خفقان عجیب علیه مردم/قساوت کامل/وابستگى ذلّتآمیزى بود که اینها به قدرتهاى خارجى/فساد/بىاعتنائى به مردم/بىاعتنائى به پیشرفت علمى، ترویج خودکمبینى ملّى و بزرگنمایى غربى؛
مردم را با پول نفت عادت دادند به واردات؛ ذائقهى مردم را عوض کردند؛ کشاورزى کشور را نابود کردند، صنایع واقعى و ملّى کشور را از بین بردند، کاملاً کشور را وابسته کردند به خارج و به دشمنان این ملّت.
هیچکس تصوّر نکند که دشمن از دشمنى چشم می پوشد؛ نه، آنوقتى که شما قوى باشید، آنوقتى که شما آماده باشید، آنوقتى که شما دشمن را و ترفندهاى دشمن را بشناسید، دشمن به ناچار از دشمنى دست خواهد کشید؛ آنوقتى که شما دچار غفلت باشید، به دشمن اعتماد کنید، آنوقت دشمن فرصت پیدا خواهد کرد که مقاصد خود و هدفهاى خود را در کشور بهوجود بیاورد.
علىرغم حرفهاى نسنجیده و غلطى که در مورد بىتوفیقى ملّت ایران در این راه گاهى بر زبانها جارى می شود، ملّت ایران توفیقات بسیار بزرگى تا امروز به دست آورده است. ملّت ایران راه را خوب طى کرده است، ملّت ایران توانسته است در مقابل فشارهاى دشمن مقاومت کند، توانسته است خود را حفظ کند، توانسته است رشد کند، توانسته است خود را به آرمان ها نزدیک کند.
پیشرفتهاى علمى را بعضىها نابخردانه انکار می کنند؛ چرا انکار می کنید؟ این ملّت پیشرفت علمى کرده است، اینکه ادّعاى ما نیست، این را دشمنان ما، پایگاههاى علمى بینالمللى دارند شهادت می دهند؛ آنوقت یک عدّهاى بیایند انکار کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ اینها خطا است، ندیدن آن حرکت عظیم و پیشرفت بزرگى که نظام مقدّس اسلامى براى این کشور پیش آورده است، بىانصافى است، خطا است.
شما خیال نکنید در صدر اسلام، در زمان پیامبر مکرّم و خلفاى آن حضرت، مردم به نهایت آرمانها رسیدند؛ نه، مهم این است که یک کشور حرکت بکند؛ ملّت ما در حال حرکت است. این حرکت را با حرفهاى نسنجیده، با اظهارات ناپخته و غلط خراب نکنند. کارى نکنند که در ملّت از این حرکت عظیمى که شروع کرده است و با امید دارد پیش می رود، تردید ایجاد کند.
تکیه بر نیروى داخلى
نگاهشان به دست بیگانه نباشد
حالا اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزى قرار دادند که شما غیرتت نمی گنجد که آن را انجام بدهى؛ چه کار میکنید؟
شما چه کار می کنید؟ قطعاً قبول نمی کنید. یقیناً هیچ مسئولى در کشور قبول نمی کند که شرط برداشتن تحریم ها، مثلاً فلان مسئلهى اساسى و فلان مسئلهى آرمانى باشد. البتّه دشمن فعلاً نمىآید با آرمانها، معارضهى صریح بکند؛ چرا، اگر ما عقبنشینى کردیم، بهصراحت هم می رسد؛ امّا امروز اینجور نیست که دشمن صریح بیاید با آرمانها معارضه بکند و شرط قرار بدهد لکن باید هوشیار بود؛ فهمید که این پیشنهاد، این حرف، این اقدام ازسوى دشمن با چه هدفى دارد انجام می گیرد. خب، هیچ مسئولى معلوم است که راضى نیست و موافق نیست که در مقابلِ دشمنان کوتاه بیاید و براى اینکه مثلاً تحریمها برداشته بشود یا کم بشود، از آرمانها دست بردارند؛
فرض را بر این بگذارید که دشمن، برداشتن تحریم را متوقّف به چیزى می کند که شما حاضر نیستید آن را قبول کنید - اینجور فرض کنید قضیّه را - کارى کنید که تحریم بىاثر بشود.
از جملهى بزرگترین مسئولیّت هاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربهاى وارد نشود
این وظیفهى مسئولین کشور و مسئولین دولتى است، چشم ندوزند به دست بیگانه؛ بیگانه یکوقت مایل است فشار وارد بیاورد، شما هرچه عقبنشینى کنید، مىآیند جلو؛ هرچه شما یک قدم عقب بروید، آنها یک قدم مىآیند جلو؛ دستگاه استکبار، دستگاه ترحّم و انصاف و انسانیّت و ملاحظه که نیست؛ هرچه شما عقب بروید، آنها جلو مىآیند. فکر اساسى بکنید.
می شود کارهایى کرد؛ می شود این حربه را از دست دشمن گرفت، والّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر اینکار را نکردى تحریم باقى می ماند» [فایدهاى ندارد]؛ کمااینکه آمریکایىها با کمال وقاحت دارند می گویند «اگر در قضیّهى هستهاى ایران کوتاه هم بیاید، تحریم ها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند می گویند. این نشاندهندهى این است که به این دشمن نمی شود اطمینان کرد نمی شود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت می خواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى.
دولتىها هم مراقب باشند، دودستگى در مردم بهوجود نیاورند، حاشیهسازى نکنند، بعضى حرفهاى غیرلازم مطرح نشود؛ این یکپارچگى مردم ما، این همّت بلند مردم ما، این ایمان مردم ما، درست مورد استفاده قرار بگیرد، انشاءالله راه این کشور باز بشود.
همین شما جوانها به توفیق الهى، به فضل پروردگار خواهید دید آن روزى را که دشمنان مستکبر گردنکشِ ظالم پُرروى شما، در مقابل شما مجبور به خضوع و خشوع بشوند.
برای مطالعه متن کامل بیانات رهبری بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
زمان دومرتبه تکرار می شود؛هشدار!
وباز دین حق انکار می شود؛ هشدار!
سپاه ابرهه بیدار می شود؛ هشدار!
نفاق وارد پیکار می شود؛ هشدار!
زمانه برسر جنگ است...حرکتی باید
دوباره کاوه و چمران و همتی باید
به هوش باش که تزویر حیله ی جنگ است
زبان رسمی اهل یهود نیرنگ است
بدون فتنه گری کار و بارشان لنگ است
مُسَلم است که تسلیمشان شدن ننگ است
آهای مدعیان ! این کلام قرآن است
یهود دشمن سرسخت هرمسلمان است
پیام کرببلا واضح است : ذلت؟ نه!
هراس از صف دشمن بدون علت؟ نه!
قبول صلح فقط به دلیل قِلت؟ نه!
امان گرفتن و نفی حقوق ملت؟ نه!
در این مبارزه راهی به جز مخاطره نیست
درون معرکه جای گپ و مذاکره نیست!؟
هم اعتقاد امام عزیز این بوده است
هم اینکه رهبرمان چند بار فرموده است:
تشیعی که بیاید ز غرب مردود است
دراین زمانه که حق به نفاق آلوده است
من از عوام نه؛ از این خواص می ترسم
از این مراجع حق ناشناس می ترسم
کسی نگفته که سینه زنی ما بیجاست
اساس روضه و سینه زنی که پابرجاست
هدف اشاعه ی فرهنگ ناب عاشوراست
قیاس عابس سرمست با بقیه خطاست
از این مقایسه درمان نمی شود دردی
اگر برهنه شدی در میان خون مردی!
دربارهی این مسأله اگر بخواهیم یک جمله عرض کنیم، این است: مذاکرهکنندهها و مأموران دولت جمهوری اسلامی دنبال این کار هستند؛ دارند حرف می زنند و کار می کنند؛ همان خط قرمزهایی را هم که مسؤولان کشور در اظهاراتِ علنی گفتهاند، آنها هم در مذاکراتشان دنبال میکنند؛ لیکن آن چیزی را که باید به جِد به طرف های مذاکره گفت و در میان گذاشت، این است که به این فکر نباشند که با حرفهای نادرست و غیرمنطقی خود، ملت ایران را معتقد کنند که طرفها اعتقاد به منطق ندارند. اگر ملت ایران به این نتیجه رسید که طرفهای صحبت به منطق پایبند نیستند، گفتگو با آنها را ترک خواهد کرد؛ چون کسی که اهل منطق نیست، چه گفتگویی، چه حرفی؟! ما در یک سال گذشته نشان دادهایم که اهل منطق هستیم و منطق داریم. گفتند میخواهیم شفاف باشید؛ گفتیم خیلی خوب، مقررات جهانی است؛ نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی هستهیی بیایند بازدید کنند تا اگر نگرانند، نگرانیشان برطرف شود. نظام جمهوری اسلامی منطق را شاخص کار خودش قرار داد. آنجایی که چیزی را قبول کرد، با منطق بود؛ آنجایی که چیزی را رد کرد، با منطق بود. هرجا هم خواستند زورگویی کنند، جمهوری اسلامی ایستاد و قبول نکرد. زورگویىِ طرفهای مقابل، نشاندهندهی بی منطقىِ آنهاست؛ منطق ندارند. «شما باید غنی سازی را تعلیق بلندمدت کنید»؛ چرا و به چه دلیل؟ چه ربطی بین شفافسازی و تعلیق یا توقف غنی سازی است؟ با هم هیچ ارتباطی ندارد.