5 نکته درس آموز از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری از منظر جریان دانشجویی
5 نکته درس آموز از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری از منظر جریان دانشجویی
خبرنامه دانشجویان ایران: بیستم فروردین رهبر معظم انقلاب در دیداری نکات بسیار مهمی پیرامون مذاکرات هسته ای مطرح کردند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ 5 نکته درس آموز از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری را در ذیل می خوانید:
جریان دانشجویی مسلمان در سال های پس از انقلاب، همواره وظیفه اصلی خود را دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی و خط امام(ره) و رهبری دانسته و در مقاطع گوناگون – خصوصا نقاط عطف تاریخی کشور- تکلیف خود می داند تا با روشنگری، فریاد برآوردن آرمان ها و مطالبه گری از مسئولین، راه را برای تعالی کشور و حصول اهداف عالیه انقلاب اسلامی هموار نماید. بدین معنا، نقشی که جریان دانشجویی مسلمان برای خود، در مواجهه با مطالبات و منویات رهبر معظم انقلاب تعریف می کند، دارای 3 وجه است.
اول اینکه جریان دانشجویی مسلمان بایستی با شرح دادن، بسط مفهومی و تبیین فرمایشات رهبری، جزئیات و قراین بیشتری از منویات ایشان را برای جامعه دانشگاهی و عموم مردم بازگو نماید و از این رهگذر بستر مناسبی را برای تضارب آراء و بحث های کارشناسانه فراهم آورد.
دوم اینکه جریان دانشجویی مسلمان بایستی با شفافیت و صراحت تمام، خواسته های رهبری را از مخاطبانِ سخنان ایشان بطور مستمر پیگیری نماید و در این مسیر بدون هیچگونه رودربایستی و فارغ از قبیله گرایی های مرسوم در جریانات سیاسی و احزاب، تحقق مرّ دغدغه های ولی فقیه زمان را با شجاعت مطالبه نماید.
و سوم اینکه همواره از منظومه فرمایشات رهبری در موضوعات و مسائل گوناگون کشور صیانت نماید و اجازه انحراف از خطوط ترسیم شده برای کشور و انقلاب اسلامی را به هیچ فرد یا گروه و تحت هیچ عنوان و سمتی ندهد.
با ذکر این مقدمه، ذکر موارد ذیل در رابطه با فرمایشات اخیر رهبر فرزانه انقلاب در خصوص مذاکرات لوزان سوئیس خالی از لطف نیست:
1- آنچه از کلیت و چهارچوب سخنان اخیر رهبر انقلاب استنباط می گردد، این است که موضع اصولی ایشان در رابطه با استکبار جهانی به سرکردگی امریکا، مبنی بر خدعه گری و دشمنی امریکا با ملت ایران و لزوم استقامت در مقابل زیاده خواهی ها، همچنان مرکز ثقل تصمیمات و مواضع رهبریِ نظام بوده و این موضع را ایشان همچون گذشته با صراحتِ بی نظیر بیان می نمایند.
لذا دروغ بودن ادعای برخی افراد، گروه ها و رسانه های داخلی و خارجی مبنی بر اینکه رهبری نظام، در مسئله مبارزه با استکبار، تغییر تاکتیک داده اند و یا – نعوذ بالله- رهبری از موضع استکبار ستیزی خویش و ملت ایران، عدول یا تنازل نموده اند بر همگان آشکار گشت.
در چند ماه اخیر، با اقدام مشترک و هماهنگ رسانه های بیگانه و برخی مطبوعات و رسانه های داخلی، دشمنان تلاش کردند اینگونه القاء نمایند که رهبر انقلاب با لحاظ نمودن آنچه دشمنان از آن به عنوان مصالح نظام یاد می کردند، به تنازل نظام از مواضع اصولی قبلی تن در داده و به تعبیر نفرت انگیز رسانه های ضد انقلاب، جام زهر دیگری در نظام جمهوری اسلامی نوشیده شده است!
اما به خواست خداوند متعال و به پشتوانه خیل عظیم مردم، این توطئه خباثت آلودِ بدخواهان داخلی و خارجی، در هم شکست و با سخنان باصلابت و عزت مندانه مقام معظم رهبری نقش بر آب شد و دنیا دید که انقلاب اسلامی به شیطان بزرگ باج نخواهد داد.
2- تاکید رهبر انقلاب بر این مسئله که هنوز توافقی صورت نگرفته و ایشان در این مرحله، نه موافقتی دارند و نه مخالفت، حاکی از آن است که از منظر نظام جمهوری اسلامی هیچ یک از موارد بیان شده در بیانیه لوزان سوئیس الزام آور نبوده و ملاک، توافق نهایی است.
این موضع رهبر انقلاب از چند حیث حائز اهمیت است؛
اول اینکه از نظر نظام جمهوری اسلامی ایران، تا این لحظه اساسا هیچگونه توافقی صورت نگرفته است و بکار گیری لفظ «توافق» امری نادرست و غیرقابل استناد است و همانگونه که مسئولان تیم مذاکره کننده کشورمان تاکید دارند، حداکثر یک بیانیه مطبوعاتی است.
دوم اینکه هیچ یک از مفاد قید شده در بیانیه لوزان سوئیس الزام آور نبوده و تا تنظیم متن نهاییِ توافق نامه، منطقا همه مفاد بیانیه مذکور قابل تغییر بصورت حداکثری می باشد. به ویژه مواردی که تا همین لحظه موجب دغدغه و نگرانی در نخبگان و دلسوزان کشور شده است.
سوم اینکه تفاسیر (فکت شیت ها) ارائه شده توسط امریکائی ها و برخی دیگر کشورها، هیچ ارزش حقوقی نداشته و جمهوری اسلامی ایران تا این لحظه خود را ملزم به اجرای هیچ یک از موارد مطرح شده، چه در متن بیانیه مطبوعاتی و چه در بیانیه ها و تفاسیر غربی ها از مذاکرات لوزان نمی داند.
بدین معنا، جنجال و ذوق زدگی طرف غربی و برخی افراد در داخل کشور که گمان می کنند همه چیز تمام شده و توافق صورت گرفته و ایران به مسیری غیر قابل بازگشت در ژنو و پس از آن لوزان سوئیس گام نهاده است، اشتباهی راهبردی است.
به نظر می رسد این موضع رهبر انقلاب، لااقل دو گروه را به چالش خواهد کشاند.
اولین گروه طرف غربی - به ویژه امریکائی ها -هستند که خود را پیروز بزرگ میدان می دانند و گمان می کنند در بیانیه سوئیس توانسته اند به اهداف تمامیت خواهانه شان – آنچنان که در فکت شیت امریکا آمده- دست پیدا کنند و دولت ایران چاره ای جز تن دادن به مواد قید شده در تفسیر امریکایی ها از بیانیه را ندارد. لذا این گروه خود را دوباره سرخط مذاکرات می بیند.
دومین گروه برخی افراد و جریانات داخلی هستند که شوربختانه ردپای حضور آنان در دولت و یا حامیان جدی و متنفذ دولت به وضوح قابل مشاهده است. این افراد و گروه ها که تا ظهر پنج شنبه 20 فروردین 94 اینگونه فکر می کردند (و شاید اینگونه وانمود می کردند) که «چک سفید امضاء» از رهبری و مردم برای مذاکرات دریافت کرده اند، حال با این واقعیت روبرو شده اند که نظام و ملت ایران، اهل عقب نشینی بی مورد و معامله بر سر منافع ملی کشور و نسل آینده نیستند و خطوط قرمز مذاکرات، تزئینی و نمایشی نیست. این گروه که خود را «فعال مایشاء» میدان می دید، حالا باید این حقیقت را بپذیرد که مردم توافق خوب و قابل قبول می خواهند و نه توافق بد و مبهم.
3- ترسیم و تاکید دوباره رهبر انقلاب بر خطوط اصلی، خصوصا مشخص شدن شفاف و خالی از قید و ابهام مسئله لغو تحریم ها، عدم پذیرش نظارت های غیر متعارف و سایر موارد مطروحه توسط ایشان، بیانگر این موضوع است که در متن توافق نامه، اجازه ایجاد تعهدات اینچنین برای کشورمان وجود ندارد و چنانچه تیم مذاکره کننده و یا هر مقام مسئول دیگری بخواهد خلاف آن عمل نماید، آنگاه با خیل عظیم مردم و دلداگان انقلاب اسلامی مواجه خواهد بود.
مردمی که تجربه پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم پهلوی، 8 سال دفاع مقدس، فتنه های منافقین و بنی صدر و سال های 78 و 88 را دارند و به قول معروف، بیدی نیستند که از این بادها بلرزند! پس بنظر می رسد که برخی آقایان متوهم نشوند که می توانند با شانتاژ و مغالطه گری در رسانه ها، افکار عمومی را به خیال باطل خود فریب دهند؛ در ظاهر یک چیز بگویند و در عمل طور دیگری رفتار کنند.
آخرین تجربه مردم ما در مواجهه با فتنه ها و خدعه گری ها در سال 88 نشان داد که حتی اگر غاطبه به اصطلاح نخبگان سیاسی و خواص هم نخواهند با ولایت فقیه هم عهد و همراه شوند، مردم به خوبی اوضاع را رصد می کنند و با بصیرت و سلامت نفسی که دارند، سره را از ناسره و حق را از باطل تشخیص می دهند.
لذا مسئولان می بایست مراقب اوضاع باشند و در دفاع از ملت ایران تردید به خود راه ندهند و عطای منافع کوتاه و زودگذر سیاسی را به لقایش ببخشند!
4- مسئله دیگری که باید به آن توجه نمود، پیام های «تبریک بی معنی» و فتح الفتوح نامیدن توافقی است که هنوز انجام نشده است.
همه ما شاهد آن بودیم که درست در همان دقایق اولیه پس از قرائت بیانیه مشترک آقای ظریف و خانم موگرینی، موج تمجیدهای مبالغه آمیز و تبریک های وافر و تحلیل های خاص در رسانه ها و تریبون های عمومی منتشر می شد. خب! ذوق زدگی عده ای از سیاسیون و همینطور برخی اعضاء و حامیان دولت، قابل درک بوده و دور از انتظار هم نبود.
آنچه اما مایه سوال و تعجب بسیاری از مردم – خصوصا نخبگان انقلابی- قرار گرفت، موضع برخی مقامات و فرماندهان ارشد نظامی و نهاد های انقلابی و همچنین برخی ائمه جمعه و جماعات و ... بود.
البته همینجا بایستی تاکید کرد که هیچ کس قائل به این نیست که افراد مختلف و مقامات – ولو فرماندهان نظامی- حق اظهار نظر در امور کشور را ندارند. انتقاد اما به فضایی است که به واسطه اظهار نظرهای غیراصولی برخی آقایان، خواسته یا ناخواسته در یک هفته گذشته (13 تا 20 فروردین 94) عملا این استنباط را به جامعه القاء کرد که نظر و موضع آقایان همان نظر و موضع مقام معظم رهبری است.
در حقیقت به واسطه انتساب برخی مقامات به رهبری و پژواک رسانه ای مواضع افراد مذکور و برخورداری ایشان از تریبون های متعدد و اثرگذار و همچنین حسن ظن جریان انقلابی به ایشان، دانسته یا نادانسته مواضع شان به پای رهبری نوشته شد و عموما اینطور گمان می کردند که این مواضع برگرفته– بعضا حتی هماهنگ شده- با نظرات مقام معظم رهبری است.
این وضعیت تا بدانجا پیشرفت که انتشار نامه های انتقاد آمیز – البته مودبانه- تعدادی از تشکل های دانشجویی به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل سپاه پاسداران، رئیس سازمان صدا و سیما و ... عملا در رسانه های منتسب به این جریان بایکوت و سانسور شد.
شایان ذکر است که بعید می دانیم هیچ فرد انقلابی و دلسوزی باشد که در اخلاص، تقوی، سلامت نفس، ایثارگری و اعتقاد و پایبندی افراد مورد اشاره به انقلاب اسلامی و رهبری کمترین تردیدی داشته باشد، اما دوستانمان بایستی صادقانه بپذیرند که در این مورد کم تدبیری کردند و بایستی خیلی بهتر از این عمل می کردند.
انتقاد اما به این بزرگواران– که البته هم سخت و هم تلخ بود- به خاطر آن بود که نگاه جامعه در زمان سکوت رهبری، در رابطه با موضوعات مهم، به کلام و قلم این عزیزان است؛ چه اینکه «حسنات الابرار، سیئات المقربین»!
البته نخبگان انقلابی - به ویژه جریان دانشجویی مسلمان- هم با تجربه هایی که تا کنون کسب کرده، بایستی با رشادت و شجاعت تمام، به تحلیل مسائل کشور مبتنی بر شاخص های گفتمان انقلاب اسلامی و امام(ره) و رهبری بپردازد و منتظر این و آن نماند و اگر هم در این مسیر دچار اشتباه شد، به اشتباه خود اعتراف کرده و حق را بپذیرد.
5- مسئله مواجهه دولت با منتقدان و بالعکس هم یکی از محورهای مهم بیانات رهبر معظم انقلاب بود که یقینا ارتباط تنگاتنگی با شعار امسال یعنی «ملت و دولت، همدلی و همزبانی» دارد.
متاسفانه اشکالات جدی در جاده دوسویه ارتباط دولت با منتقدین مشاهده می شود. برخی منتقدین، بعضا به موضوع توافق و مذاکرات از دریچه ملی و فراجناحی نگاه نمی کنند و در مقابل هم دولت با تحقیر مخالفان و زدن برچسب هایی مانند افراطی، دلواپس، بی سواد، بدون شناسنامه و ... مانع از شکل گیری یک مفاهمه و گفتگوی موثر بین منتقدان و دولت می شوند.
البته تیم رسانه ای و تبلیغاتی دولت با زیرکیِ تمام تلاش کرده است تا آقای دکتر روحانی را عملا از چرخه پاسخگویی به منتقدان و رسانه ها کنار بکشد و سطح گفتگوهای انتقادی را از رئیس جمهور که طراح و وعده دهنده مذاکرات بوده به وزیر خارجه – که صرفا مجری است و نه سیاستگذار- تنزل دهند که البته در این مسیر هم موفق بوده اند.
لکن به نظر می رسد حالا دیگر وقت آن رسیده که آقای رئیس جمهور پای سخنان منتقدان بنشیند.
به نظر می رسد در رابطه با مسئله مهمی مانند توافق هسته ای و مذاکره با امریکا، لازم است رئیس جمهور هم پاسخگوی مردم باشد و اجازه دهد منتقدان آزادنه با ایشان به گفتگو بنشینند.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران