خدایا پس چرا من زن ندارم؟/ زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما/ همان یک دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت به من:/ مجرد, بهر تو مسکن ندارم
خدایا پس چرا من زن ندارم؟/ زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما/ همان یک دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت به من:/ مجرد, بهر تو مسکن ندارم
نقد و تحلیل آگهی های بازرگانی صدا و سیما
مردی خوش تیپ و خوش چهره از ماشین زیبایش پیاده و وارد خانه می شود، خانه ای بزرگ، لوکس، زیبا و مجلل، سپس دو بچه ی ناز و زیبا به سمتش می آیند و او را در آغوش می کشند بعد دوربین مادر خانواده را نشان می دهد که درحال آشپزی در یک آشپزخانه بسیار مدرن با فلان روغن است، بعد دوربین روی آن روغن زوم می کند و گوینده خوش صدای تبلیغ نام آن روغن را میگوید و تبلیغ به اتمام میرسد.
یک مسئلهای که اخیراً مطرح کردند، مسئلهی ازدواج جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقهمندند. من همینجا به توصیهی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست.
دوری از تکلّف در ازدواج
ازدواجمان قرآنی باشد. یک داماد امشب بنا است بله برون بیاید. حاج آقا قرآن چه می گوید؟ قرآن... بسم الله الرحمن الرحیم. می گوید: در مراسم بله برون حضرت شعیب، به موسای جوان گفت: من دخترم را به تو می دهم، هر طور که آسانت است. «وَمَا أُرِ یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» (قصص/27) «وَمَا أُرِ یدُ» یعنی من اراده نکردم، بنا ندارم. «أَشُقَّ عَلَیْکَ» تو به مشقت بیفتی. من نمی خواهم به مشقت بیفتی، چند مثقال طلا می توانی بخری؟ می توانی تالار اجاره کنی یا نمی توانی؟ می توانی پیراهن عروس بگیری، بگیر. نمی توانی از یکی از دوستان قرض کن. مگر اشکالی دارد؟ هر طوری آسان است. «وَمَا أُرِ یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» این کد پدر در مراسم بله برون است. «وَمَا أُرِ یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» نمی خواهم به تو سخت بگذرد. به خودتان گیر ندهید، سخت نگذرانید، آسان بگیرید. قرآن می گوید: آدم هایی را که دوستشان داریم، اهل تقوا هستند، یک کاری می کنیم که خودشان را آسان بگیرند. یعنی گیر نباشند. «فَسَنُیَسِّرُ هُ لِلْیُسْرَ ى» (لیل/7) روانش می کنیم.
ازدواج مدت دار
پرسش: من به عنوان یک جوان معتقد به اسلام این سوال برایم پیش آمده است. اینکه اسلام برای جلوگیری از گناه تنها ازدواج را پیشنهاد می کند و تنها راه حل آن همین است ، آیا این نشانه ی ضعف دین نیست؟ چون جوانی که از هفده سالگی احتیاج به غرایز جنسی دارد و تا بیست و هفت سالگی هم نمی تواند ازدواج بکند، معلوم است که به گناه می افتد. از نظر اسلام چه راه حلی جز ازدواج وجود دارد؟
پاسخ: اسلام دین کاملی است و همه جوانب را دیده است. اینکه گفته تنها راه ارضای غرایز ازدواج است دلیلش این است که کانون خانواده متزلزل نشود . اگر قرار باشد که هر دختری با هر پسری بدون حدود با هم ارتباط داشته باشند چه اتفاقی در جامعه می افتد؟ به مراتب فساد بیشترمی شود ، تولدهای حرام ، عدم شانس ازدواج برای دختر خانمی که بی مبالاتی کرده و ... که قوام زندگی را بهم می ریزد . ازدواج تنهاترین راه نیست کامل ترین و زیباترین راه است. توصیه اسلام ازدواج در سن کم است. در سن نوزده سالگی باید شرایط جامعه را آماده کرده تا پسر ازدواج بکند.
به قد و قواره اش نمی آمد که درباره ازدواج حرف بزند، اما با صراحت تمام موضوع را مطرح کرد!
گفتیم :«الآن زوده بذار جنگ تموم بشه، خودمون برات آستین بالا می زنیم». گفت:«نه، پیامبر فرمودند که ازدواج کنید تا ایمانتون کامل بشه، منم برای تکمیل ایمان باید ازدواج کنم، باید!».
هفت خوان ازدواج
جوانان باید با قهرمانى خود، مانند رستم از خوان هاى هفتگانه این راه دور و دراز بگذرند و این طلسم هاى جادویى را در هم بشکنند؛ اگر تعجّب نکنید، این راه هفت خوانى دارد که عبارتند از:
1. توقّعات نامحدود و رؤیایى، توقّعات دختران از پسران، و پسران از دختران و پدران و مادران از هر دو.
2. اشکال تراشى هاى بى مورد بسیارى از پدران و مادران و اقوام و فامیل و دوستان و آشنایان.
3. مهریه هاى سنگین و کمرشکن.
جهیزیۀ بهترین عروس عالم
شما نگاه کنید به دختر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و اله) بهترین دخترهای عالم ، فاطمه زهرا علیها السلام بود. بهترین زنهای اوّلین و آخـرین، فاطمه زهرا (علیها السلام) بود. هرگـز دختری به آن خوبی، به آن شرافت و به آن عظمت نیامده است همهی زنهای عالم از اوّل تا آخر در مقابل او مثل خدمتکارهایی هستند. مثل ذرّاتی هستند در مقابل خورشید جهان افروز. شوهرش هم امیر المؤمنین(علیه السلام)، بهترین مردان عالم. اگرچه همۀ فضائل و مکارمشان را جمع کنیم. همۀ مردان عالم به یک ناخن او هم نمی رسند؛ این دو مظهر عظمت، مظهر زیبایی و فضیلت، با هم دیگر ازدواج کردند.
جهیزیّه شان همان چند قلم ارزان قیمتی بود که در کتاب ها نوشته اند. ضبط کرده اند: