الا ای دوستان غافل نباشید
گرفتار دل و منزل نباشید
شهیدان می دهند بر ما بشارت
که این است بهترین سود و تجارت
الا ای دوستان غافل نباشید
گرفتار دل و منزل نباشید
شهیدان می دهند بر ما بشارت
که این است بهترین سود و تجارت
آقای مهدی جهاندار شاعر نامدار و خوش آوازه ی اصفهان با تضمین غزل من، مخمّسی زیبا سروده اند. برای شهید روشن
با هم می خوانیم:
تا چراغی در میان این شبستان روشن است
تا تنور نان گرم مرد چوپان روشن است
شک نکن قصد پلنگ تیز دندان روشن است
" امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است
یوسفی رفته است آری وضع کنعان روشن است"
کشته های منا فقط بس بود تا جهان از تو منزجر بشود
می زنی سنگ و غافل از اینکه نور آیینه منکسر بشود
ای تجلای صهیونیسم عرب، قاتل کودکان شام و حلب
فکر آنی که دین و اصل و نسب در نتاج تو منحصر بشود؟
از عراق و حجاز تا به یمن، هم ز دریای فارس تا به عدن
تو مپندار ملک اهل البیت خالی از باقر النمر بشود
بعد از سده ها آمد ازنسل علی مردی
مردی که صدایش شد لبریزِ هماوردی
حلقوم جهانی شد آبستن صد فریاد
آغاز شد این قصه از پانزده خرداد
بی ترس کفن ها را در واقعه پوشیدیم
از غیرت رگهامان چون رود خروشیدیم
گفتیم ازین موضع کوتاه نمی آییم
با قوم ولی نشناس ما راه نمی آییم
بسی ناسزا ها بسیجی شنید
صبوری نمود و بصیرت گزید
به لطف خدا چون که دی ماه شد
دل خلق از آن فتنه آگاه شد
به روز نهم محشری شد بپا
تو گوئی زمین لرزد از این سپاه
تا بیایی منم ای دوست ترا چشم به راه
به امید گل رویت همه جا چشم به راه
بیش از این ای گل گلزار محبت مگذار
عاشقان سر کویت همه جا چشم به راه
ای نسیم سحری تا زتو جانی گیرند
گل جدا، لاله جدا، سبزه جدا چشم به راه
تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن
زود گـَرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست
زود کردی جامه ی ماتم به بر یابن الحسن
باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام
شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام
طره از پیشانی ات بردار ای خورشیدکم!
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام
در میان مردمان دنبال آدم گشته ام
در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام
این هفته هم گذشت تو اما نیامدی
خورشید خانواده ی زهرا نیامدی
از جاده ی همیشه ی چشم انتظارها
ای آخرین مسافر دنیا نیامدی
صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم
"آمد غروب، رفت و تو آقا نیامدی"
مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکی است
قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکی است
ما را به گرد کعبه قراری است مشترک
یعنی قرار و مقصد این کاروان یکی است
فرموده است: «واعتصموا...، لا تفرقوا»
راه نجات خواهی اگر ریسمان یکی است
بسیج ای دست و بازوی ولایت
خط سرخ عزل تا بی نهایت
تو را نشناختن حق ناشناسی ست
تعارض با تو کفر و ناسپاسی ست
بسیجی سست و بی حال است آیا
زبان غیرتش لال است آیا
بسیجی از چه رو خاموش ماندی
زبان بستی سراپا گوش ماندی
نمی بینی مگر دجاله ها را
سرود شوم نفی لاله ها را
ابر مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد
با غمت گاهی نباید ساخت باید گریه کرد
امتحان کردم ببینم سنگ میفهمد تو را
از تو گفتم با دلم کوتاه آمد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت «هم زد» گریه کرد
با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست ؟
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از خبرنگار، پنج شب (آبان 94) مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، جمعی از مسئولان و هزاران نفر از عاشقان حضرت سیدالشهدا علیه السلام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.
یکی از نکات مهم در این مراسم، مرثیه سرایی و اشعار پر محتوا و حماسی مداحان اهل بیت (ع) بود. بخش قابل توجهی از اشعاری که امسال در حسینیه امام خمینی قرائت شد، متأثر از جو سیاسی و اوضاع کشور همچون توافق هستهای و برجام، جنایتهای تکفیریها و کمک فرزندان حماسهآفرین کشورمان به کشورهای مورد تهاجم منطقه است که برخی از آنان همچون سردار حسین همدانی به فیض شهادت نائل آمدهاند، بود که مورد استقبال پرشور حاضرین قرار گرفت، به طوری که کلام مداحان بارها با شعار "لبیک یاحسین"، "مرگ بر آمریکا" و "هیهات منالذله" عزاداران حسینی قطع میشد. برای مرور بیشتر، متن کامل اشعاری که در این پنج شب قرائت شد، تقدیم مخاطبان محترم میشود.