مومن با من دشمن نمی شود حتی اگر با شمشیر بزنمش
تشیع , مکتب محبت و عشق
از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربناى اصلى آن محبت است. از زمان شخص نبى اکرم که این مذهب پایه گذارى شده است زمزمه محبت و دوستى بوده است. آنجا که در سخن رسول اکرم جمله على و شیعته هم الفائزون را مى شنویم، گروهى را در گرد على مى بینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او مى باشند. از این رو تشیع مذهب عشق و شیفتگى است. تولاى آن حضرت مکتب عشق و محبت است.
على همان کسى است که در عین اینکه بر افرادى حد الهى جارى مى ساخت و آنها را تازیانه مى زد و احیانا طبق مقررات شرعى دست یکى از آنها را مى برید بازهم از او رو بر نمى تافتند و از محبتشان چیزى کاسته نمى شد . او خود مى فرماید :
«اگر با این شمشیرم بینى مؤمن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنى نخواهد کرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امى جارى گشته که گفت: یا على! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمى دارد». ( نهج البلاغه, حکمت 42)
على مقیاس و میزانى است براى سنجش فطرتها و سرشتها. آنکه فطرتى سالم و سرشتى پاک دارد از وى نمى رنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید. و آنکه فطرتى آلوده دارد به او علاقمند نگردد ولو اینکه احسانش کند , چون على جز تجسم حقیقت چیزى نیست.
مردى است از دوستان امیرالمؤمنین , با فضیلت و با ایمان. متأسفانه از وى لغزشى انجام گرفت و بایست حد بر وى جارى گردد.
امیرالمؤمنین پنجه راستش را برید. آن را به دست چپ گرفت. قطرات خون مى چکید و او مى رفت. ابن الکواء خارجى آشوبگر، خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه على استفاده کند، با قیافه اى ترحم آمیز جلو رفت و گفت دستت را کى برید؟ گفت:
«پنجه ام را برید سید جانشینان پیامبران , پیشواى سفیدرویان قیامت , ذیحق ترین مردم نسبت به مؤمنان , على بن ابى طالب , امام هدایت ... پیشتاز بهشتهاى نعمت , مبارز شجاعان , انتقام گیرنده از جهالت پیشگان , بخشنده زکات ... رهبر راه رشد و کمال , گوینده گفتار راستین و صواب , شجاع مکى و بزرگوار با وفا.»
ابن الکواء گفت: واى بر تو! دستت را مى برد و اینچنین ثنایش مى گوئى؟!
گفت: چرا ثنایش نگویم و حال اینکه دوستیش با گوشت و خونم درآمیخته است؟! به خدا سوگند که نبرید دستم را جز به حقى که خداوند قرار داده است.
این عشقها و علاقه ها که ما اینچنین در تاریخ على و یاران وى مى بینیم ما را به مسئله محبت و عشق و آثار آن مى کشاند.
برگرفته شده از کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) - شهید مطهری - ص 40 تا 42