بس آزمونِ کربلا دارد هنوز
آزمون کربلا
خاک این عالم به بطنش شمرها دارد هنوز/
جـان ما ، بس آزمونِ کــربـلا دارد هنوز
قرن ها بگذشته از سوگ علی در چاه آب/
چــاه اما لای هر سنگش صدا دارد هنوز
این جهان هرگز دمی خالی نشد از عمرو عاص/
دست او در آستینش نیـــــزه ها دارد هنوز
روزگاری جلــد قرآن را عَلَم بر نیزه کرد/
شد بصیرت کـور ، هم داغ شفا دارد هنوز
روز دیگر نیزه ها پهلــوی قــرآن را شکست/
انس و جن ، شرم و خجالت زان جفا دارد هنوز
وای از آن روزی که سرها هم به روی نیزه رفت/
حیله و قـــرآن و نیزه ، مــاجــرا دارد هنوز
مُلکِ رِی هر دم به شکلی خودنمایی میکند/
سکـه های سیم و زر ، نور و جلا دارد هنوز
باز هم فریاد هَل مِن ناصرٍ... آید به گوش/
زان که دنیا کوفیان بی وفا دارد هنوز
بهر ما بدتر ز دشمن ، دوستانِ احمقند/
دل هراس از دشمنانِ آشنا دارد هنوز
جهل را هر چند مردم ریشه کن دانسته اند/
این مرض گویا هـــزاران مبتلا دارد هنوز
هیچ تیغی در جهان برّان تر از تزویر نیست/
تیغِ تزویرِ شیاطین قصد مــــا دارد هنوز
ما که با علمی فراوان اینچنین سرگشته ایم/
قدرت تشخیص ما شاید خطــا دارد هنوز
رضا دودانگه، ماهنامه خانه خوبان