اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

جنبش letter4u

Reba.ir

اندیشه های تمدن ساز

من با اطمینان کامل می‏گویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‏ ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
نشانه‏ ی این وعده ی تخلف‏ ناپذیر در اولین و مهم‏ترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوازه ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد.
پیام رهبری به کنگره عظیم حج - 17/09/1387

کانال ما در سروش:
http://sapp.ir/tamadonsazan

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایت فقیه» ثبت شده است

۰۸اسفند

شهید خرازی به روایت رهبر انقلاب

شهید خرازی به رفقایش گفته بود: «من اهمیت نمی‌دهم درباره‌ی ما چه می‌گویند؛ من می‌خواهم دل ولایت را راضی کنم.»

آن روز که جوانان ما چه در قالب بسیج، چه در قالب سپاه یا دیگر نیروهای مسلح، وارد میدان شدند و فداکارانه جنگیدند، برای اکثرشان اهمیت مسأله معلوم بود؛ می‌فهمیدند از چه و مقابل چه کسی دفاع می‌کنند. آنهایی که کنار نشستند و تماشا کردند، این‌جای قضیه را کم داشتند و اهمیت موضوع برایشان معلوم نبود. مسأله، فقط شکستن مرز و تصرف قسمتی از خاک نبود. اولا مسأله‌ی عزت و شرف و شخصیت و هویت آبروی یک ملت مطرح بود؛ ملتی که حرف نویی به میان آورده است و همه‌ی مستکبران جهان دست به دست هم داده‌اند تا آن حرف نو را در دهان او خفه کنند و نگذارند بیرون بیاید. ثانیا مسأله‌ی اسلام در میان بود.

م. هوشیار
۱۵مهر

امام خمینی

اگر براى پدران شما پیشامدى کند، یا خداى نخواسته کسى نسبت به پدر شما بى ‏احترامى کند، ناراحت مى‏ شوید؛ داد مى‏ زنید؛ در حالى که جلو چشمان شما عهدهاى الهى را مى‏ شکنند، اسلام را هتک مى‏ کنند، صدایتان در نمى ‏آید؛ حتى قلباً ناراحت نمى‏ شوید. اصولًا اگر ناراحتى در کار بود، صدایى بلند مى‏ شد.

وَ اللَّه یَقُولُ: «فلا تَخْشَوُا الناسَ وَ اخْشَوْنِ» و خدا مى‏ فرماید که از آنها نترسید. چه ترسى دارید؟ جز این نیست که شما را زندانى مى ‏کنند؛ بیرون مى‏ کنند؛ مى‏ کشند. اولیاى ما براى اسلام جان دادند؛ شما هم باید براى این امور آماده باشید و قال: «و الْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُروُنَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَرِ ...»

م. هوشیار
۱۴مهر

کودک آخراازمان

شما که فعلًا قدرت ندارید جلو بدعتهاى حکام را بگیرید و این مفاسد را دفع کنید، اقلًا ساکت ننشینید. تو سر شما مى‏ زنند، داد و فریاد کنید؛ اعتراض کنید. انظلام نکنید. انظلام (تن به ظلم دادن) بدتر از ظلم است. اعتراض کنید؛ انکار کنید؛ تکذیب کنید؛ فریاد بزنید. باید در برابر دستگاه تبلیغات و انتشارات آنها دستگاهى هم این طرف به وجود بیاید تا هر چه به دروغ مى‏ گویند تکذیب کند. بگوید دروغ است؛ بگوید عدالت اسلامى این نیست که آنها ادعا مى‏ کنند. عدل اسلامى که براى خانواده‏ ها و جامعه مسلمین قرار داده شده، همه برنامه‏ اش مضبوط و مدون است که آنها دارند. این مطالب باید گفته شود تا مردم متوجه باشند؛ و نسل آینده سکوت این جماعت را حجت قرار ندهد، و نگوید لابد اعمال و رویه ستمکاران مطابق شرع بوده است و دین مبین اسلام اقتضا مى‏ کرده که ستمگران «اکل سحت»، یعنى حرامخوارى کنند و مال مردم را غارت کنند.

 

اذ یقول: «لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبّانِیّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الاثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.»

خداوند در این آیه، «ربانیون» و «احبار» را مورد نکوهش قرار مى‏ دهد که چرا آنها، که علماى دینى یهود بوده ‏اند، ستمکاران را از «قول اثم»، یعنى گفتار گناهکارانه که اعم از دروغپردازى و تهمت و تحریف حقایق و امثال آن باشد، و از «اکل سُحت»، یعنى حرامخوارى، نهى نکرده و بازنداشته‏ اند. بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد؛ و نه اختصاص به علماى‏ نصارى دارد؛ بلکه علماى جامعه اسلامى، و به طور کلى علماى دینى را شامل مى‏ شود. بنا بر این، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستمکاران ساکت بنشینند، مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مى‏ گیرند. این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست؛ نسلهاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.

م. هوشیار
۱۳مهر

...این روایت از دو قسمت تشکیل یافته: قسمت اول روایتى است از حضرت سید الشهدا (ع)، که از امیر المؤمنین على ابن ابی طالب (ع) نقل فرموده، درباره «امر به معروف و نهى از منکر». و قسمت دوم نطق حضرت سید الشهداست درباره «ولایت فقیه» و وظایفى که فقها در مورد مبارزه با ظلمه و دستگاه دولتى جائر به منظور تشکیل حکومت اسلامى و اجراى احکام دارند. این نطق مشهور را در منى‏ ایراد، و در آن علت جهاد داخلى خود را بر ضد دولت جائر اموى تشریح فرموده است. از این روایت دو مطلب مهم به دست مى‏ آید: یکى «ولایت فقیه» و دیگرى اینکه فقها باید با جهاد خود و با امر به معروف و نهى از منکر حکام جائر را رسوا و متزلزل و مردم را بیدار گردانند تا نهضت عمومى مسلمانان بیدار حکومت جائر را سرنگون و حکومت اسلامى را برقرار سازد. اینک روایت:

«اى مردم، از پندى که خدا به دوستدارانش به صورت بدگویى از «احبار» داده عبرت بگیرید؛ آنجا که مى‏ فرماید: «چرا نباید علماى دینى و احبار از گفتار گناهکارانه آنان (یعنى یهود) و حرامخوارى آنان جلوگیرى کنند.

م. هوشیار
۲۷مرداد


مخالفت با برجام بدتر است یا مخالفت با رهبری؟!

چه کسانی دولت را در مقابل رهبری می‌پسندند؟!

دیگر کسی نیست که متوجه یک‌به‌دوهای آشکارِ بعضی آقایان با رهبر انقلاب نشده باشد اما انگار خیلی از بزرگان تصمیم گرفته‌اند ببینند و بشنوند و سکوت کنند.

 

محمدحسین امینی: رهبر انقلاب اخیراً به‌وضوح تأکید کرده‌اند برجام دستاورد مشخصی نداشته؛ سفر هیئت‌های خارجی تا امروز ثمری به بار نیاورده؛ و شش ماهی که گذشته مدت‌زمان کمی نبوده اما منافع برجام دیده نمی‌شود... اما آقای رئیس‌جمهور با اعتمادبه‌نفسی مثال‌زدنی در کهکیلویه درباره‌ی برجام تأکید می‌کنند که «ملت ایران با رهنمودهای رهبر فرهیخته و بزرگوارش توانست پیروزی سیاسی و تاریخی به دست آوَرَد!» در حقیقت رهبری برجام را حتی پیروزی هم نمی‌دانند چه رسد به اینکه «پیروزی تاریخی!» بدانند؛ و آقای روحانی با صدایی بلند تکرار می‌کنند که نه‌تنها برجام یک پیروزی تاریخی است بلکه ضمناً محصول رهنمودهای رهبری است! واقعاً مشخص نیست با انتساب یک پیروزی به شخصی که خودش آن پیروزی را قبول ندارد چه کسی قرار است قانع شود! توقع دارند مردم قضاوت‌های اعلام‌شده‌ی رهبری درباره‌ی برجام را باور کنند یا پیروزی‌هایی(!) که به نظرِ دولت به‌دست‌آمده؟! آیا ممکن نیست کسانی این‌گونه رفتارها را نوعی تشویشِ خواسته یا ناخواسته‌ی اذهان عمومی در ابعاد کلان و ملی تلقی کنند؟!

م. هوشیار
۱۰ارديبهشت

امام خمینی

چون حکومت اسلام حکومت قانون است، قانون‏ شناسان، و از آن بالاتر دین‏ شناسان، یعنى فقها، باید متصدى آن باشند. ایشان هستند که بر تمام امور اجرایى و ادارى و برنامه‏ ریزى کشور مراقبت دارند. فقها در اجراى احکام الهى امین هستند. در اخذ مالیات، حفظ مرزها، اجراى حدود امینند. نباید بگذارند قوانین اسلام معطل بماند، یا در اجراى آن کم و زیاد شود. اگر فقیه بخواهد شخص زانى را حد بزند، با همان ترتیب خاص که معین شده باید بیاورد در میان مردم و صد تازیانه بزند. حق ندارد یک تازیانه اضافه بزند، یا ناسزا بگوید، یک سیلى بزند، یا یک روز او را حبس کند. همچنین اگر به اخذ مالیات پرداخت، باید روى موازین اسلام، یعنى بر وفق قانون اسلام عمل کند. حق ندارد یک شاهى اضافه بگیرد. نباید بگذارد در بیت المال هرج و مرج واقع شود، و یک شاهى ضایع گردد. اگر فقیهى بر خلاف موازین اسلام کارى انجام داد نعوذ باللَّه فسقى مرتکب شد، خود به خود از حکومت منعزل است، زیرا از امانتدارى ساقط شده است.

حاکم در حقیقت قانون است. همه در امان قانونند، در پناه قانون اسلامند. مردم و مسلمانان در دایره مقررات شرعى آزادند، یعنى بعد از آنکه طبق مقررات شرعى عمل کردند، کسى حق ندارد بگوید اینجا بنشین یا آنجا برو.

م. هوشیار
۰۴ارديبهشت

امام صادق دستور مى‏ دهند که ملت اسلام در امور خود نباید به سلاطین و حکام جور و قضاتى که از عمال آنها هستند رجوع کنند؛ هر چند حق ثابت داشته باشند و بخواهند براى احقاق و گرفتن آن اقدام کنند. مسلمان اگر پسر او را کشته ‏اند یا خانه ‏اش را غارت کرده‏ اند، باز حق ندارد به حکام جور براى دادرسى مراجعه کند. همچنین، اگر طلبکار است و شاهد زنده در دست دارد، نمى‏ تواند به قضات سرسپرده و عمال ظلمه مراجعه نماید. هرگاه در چنین مواردى به آنها رجوع کرد، به «طاغوت»؛ یعنى قدرتهاى ناروا روى آورده است. و در صورتى که به وسیله این قدرتها و دستگاههاى ناروا به حقوق مسلم خویش نایل آمد، فإنما یأخذه سُحْتاً و إن کان حقا ثابتاً له؛ به حرام دست پیدا کرده، و حق ندارد در آن تصرف کند. حتى بعضى از فقها در «عین شخصى» گفته ‏اند که مثلًا اگر عباى شما را بردند و شما به وسیله حکام جور پس گرفتید، نمى‏ توانید در آن تصرف کنید. ما اگر به این حکم قائل نباشیم، دیگر در کلیات، یعنى در «عین کلى» شک نداریم. مثلًا در اینکه اگر کسى طلبکار بود و براى گرفتن حق خود به مرجع و مقامى غیر از آنکه خدا قرار داده مراجعه و طلب خود را به وسیله او وصول کرد، تصرف در آن جایز نیست. و موازین شرع همین را اقتضا مى‏ کند.

م. هوشیار
۱۰فروردين

امام خمینی (ره) درباره ی اختیارات حکومتی معصومان (ع) می فرماید:

«این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت رسول اکرم (ص) بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضایل حضرت امیر (ع) از همه بیشتر است لکن زیادی فضایل معنوی اختیارات حکومتی را افزایش نمی‌دهد. همان اختیارات و ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه، صلوات الله علیهم در تدارک و بسیج سپاه داشتند، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فعلی قرار داده است؛ منتهی شخص معینی نیست روی عنوان «عالم عادل» است.

م. هوشیار
۰۲دی

ولایت مطلقه فقیه

تبیین و تحلیل «ولایت مطلقه فقیه» از منظر امام خمینى(ره) و قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، به دو شیوه ممکن است:

1. رجوع به منابع و متون اسلامى و آراى حضرت امام(ره) و دیگر فقیهان و اندیشمندان اسلامى؛

2. مراجعه به مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى براى فهم مقصود قانون‏گذاران از این عبارت.

م. هوشیار
۰۷آذر

اگر فرد لایقى که داراى این دو خصلت باشد(علم به قانون و عدالت) به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتى را که حضرت رسول اکرم (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا مى ‏باشد؛ و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند.

این توهم که اختیارات حکومتى رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود، یا اختیارات حکومتى حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است.

م. هوشیار
۰۴آبان
نصرالله گفت: آمریکا برده‌هایی دارد. اشغالگران نفت و پول و گاز با برده‌ها تعامل می‌کنند. ما ولی‌فقیه داریم و با ولایت فقیه آقایی می‌کنیم... ما یاوران حسین هستیم؛ همان کسی که گفت «نه، والله نمی‌مانم که برده باشم و مانند برده‌ها فرار نمی‌کنم».
 
ما ولی‌فقیه داریم و با ولایت فقیه آقایی می‌کنیم... ما یاوران حسین هستیم؛ همان کسی که گفت «نه، والله نمی‌مانم که برده باشم و مانند برده‌ها فرار نمی‌کنم.
آیا این مکتب حسین (ع) نیست که به ما یاد داد تکلیف خود را روشن کنیم. امروز ما هر طغیان‌گری و استکباری و کسی که به اسلام و مقدسات آن تجاوز می‌کند ما را مقابل دو راه قرار می‌دهد. امروز «ابن دعی‌»های زمان ما را مقابل این دو راه قرار می‌هند و ما فریاد می‌زنیم «هیهات منا الذلة» (خفت و خواری از ما دور است).
 
در راه حسینی و زینبی ما چیزی جز عزت و شرافت و کرامت و سربلندی ندیدیم. خون حسین در هر دوره و زمانی، بر شمشیر یزید پیروز می‌شود... ما با اشک و خون و جان و پاره‌های جگرمان راه حسین را ادامه می‌دهیم و اسلام را حمایت می‌کنیم و می‌گوییم که امروز حسین عشق ماست و تشنه یاری تو هستیم و عهد خود را با تو تجدید می‌کنیم.
م. هوشیار
۲۷مهر

بسم الله الرحمن الرحیم

لبیک یا خامنه ای

لبیک یا خامنه ای

گویند زیر پرچم حسین سیاست صلاح نیست
هیات فقط سینه زنی ست! سیاست چه صیغه ای ست؟!
گویند ای روضه خوان رجزی بخوان حیدری
ما را چکار به شهدا و انقلاب و رهبری
گویند ما سگ زینبیم، مست ابوتراب!
ما را چکار به مبانی انقلاب
گویند ما گریه می کنیم برا غربت بقیع!
ما قمه زنیم ما را چکار به ولایت فقیه!
غفلت موج می زند این رسم، رسم نوکری ست؟
این حرف که حرف همان ابوموسی اشعری ست
حساسیت به اوج خودش رسیده است
دشمن برای ما نقشه کشیده است!

 

بیانات مهم رهبرانقلاب در دیدار اعضاى ستاد مرکزى هیئت رزمندگان اسلام‌:

هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنى علاقه‌‌مند به اسلام سیاسى است،

م. هوشیار
۱۶مهر

گاهى در کتابها و روزنامه‏ هایشان مى‏ نویسند که احکام جزایى اسلام احکام خشنى است! حتى یک نفر با کمال بى‏ آبرویى نوشته بود احکام خشنى است که از اعراب پیدا شده‏ است! این خشونت عرب است که این گونه احکام آورده است! من تعجب مى‏ کنم اینها چگونه فکر مى ‏کنند! از طرفى اگر براى ده گرم هروئین چندین نفر را بکشند مى‏ گویند قانون است! ... وقتى این قوانین خلاف انسانى جعل مى‏ شود، به نام اینکه مى‏ خواهند جلو فساد را بگیرند، خشونت ندارد! من نمى‏ گویم هروئین بفروشند، لکن مجازاتش این نیست.

م. هوشیار
۰۲مهر

ولایت مطلقه فقیه

ولایت مطلقه فقیه

ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه می شود؟ و آیا به استبداد و دیکتاتوری نمی انجامد؟

«ولایت فقیه» تعبیر عامى است که به «مطلق» و «مقید» تقسیم‏ پذیر است. بنابراین «ولایت مطلقه فقیه»، از نظر مفهومى یکى از اقسام «ولایت فقیه» شناخته مى‏ شود. البته معنایى که به طور معمول امروز، از کاربرد واژه «ولایت فقیه» استفاده مى‏ شود، همان «ولایت مطلقه فقیه» است و با آن تفاوتى ندارد. راز این مسأله، در توضیح معناى آن آشکار خواهد شد.

ولایت مطلقه فقیه در فقه شیعه به دو معنا استعمال مى‏ شود:

1. ولایت فقیه، منحصر به ولایت بر قضا، محجورین و ... نیست؛ بلکه شامل زعامت و رهبرى سیاسى و اجتماعى نیز مى‏ شود.

2. اختیارات «ولى امر» در زمامدارى منحصر به اجراى احکام اولیه و ثانویه نیست؛ به عبارت دیگر وظیفه او، رهبرى جامعه به گونه ‏اى است که مصالح جامعه، در پرتو هدایت‏ هاى الهى، به خوبى تأمین شود و نیازمندى‏ هاى متنوّع و تغییرپذیر جامعه، در شرایط مختلف تفویت نشود و جامعه از رشد و ترقى باز نماند.

م. هوشیار
۱۹شهریور

حکومت های فاسد

شرع و عقل حکم مى‏ کند که نگذاریم وضع حکومتها به همین صورت ضد اسلامى یا غیر اسلامى ادامه پیدا کند. دلایل این کار واضح است:

چون برقرارى نظام سیاسى غیر اسلامى به معناى بى ‏اجرا ماندن نظام سیاسى اسلام است.

همچنین به این دلیل که هر نظام سیاسىِ غیر اسلامى نظامى شرک‏ آمیز است، چون حاکمش «طاغوت» است؛ و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم.

م. هوشیار
۲۱ارديبهشت

حکومت لارستان

پیام رهبر انقلاب به گردهمایی بزرگداشت آیت‌الله عبدالحسین لاری - ۱۳۷۷/۰۲/۰۲

مرحوم آیت‌اللّه‌العظمی آقا سید عبدالحسین لاری در میان علمای معاصر خود، از امتیازات ویژه‌یی برخوردار بوده است و به گمان زیاد، همین ویژگیها موجب آن شده است که میرزای بزرگ مجدِّد شیرازی او را از سامرا و از حلقه‌ی گرم تعلیم و تعلم آن حوزه‌ی بزرگ، و از میان شاگردان خود برگزیده، به منطقه‌ی فارس و بوشهر، که خود از وضعیت حساس آن به خوبی مطلع بوده است، گسیل دارد. آن روز منطقه‌ی فارس و بوشهر، اسیر سلطه‌ی جبار نظامیان انگلیسی بود. و این قطعه‌ی خونین از میهن و ملت ما، از اشغال خشن و ظالمانه‌ی نظامیان و سیاستمداران انگلیسی، در رنج و مصیبت می‌زیست، مرحوم سیدعبدالحسین لاری پرچم جهاد و مبارزه‌ی با اشغالگران را بر افراشت؛ و اولین نمونه‌ی کوچک، ولی پر معنا از حکومت اسلامی را در این خطه تشکیل داد.

م. هوشیار
۱۷ارديبهشت

بی بصیرت ها

بی بصیرت ها، همیشه یک قدم عقبند... !

در ابتدای بعثت پیامبر (ص) بعضی می گفتند خدا را قبول داریم، ولی قرآن را قبول نداریم. اسلام که پیروز و حکومت اسلامی برپا شد، به پیامبر (ص) می گفتند: این حرف ها حرف توست یا قرآن؟ منظورشان این بود که حرف قرآن را قبول داریم؛ ولی حرف تو را قبول نداریم.

م. هوشیار