این عالم مجاهد و پارسا از نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود/ این انسان بزرگ و پرهیزگار همه وزن وزین خود را در کفه حق و حقیقت نهاد/ همواره در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد (۱۳۹۳/۰۷/۲۹)
دقت در پذیرش وجوهات
این قسمت بحث ما، خویِ آزاد منشی و رادمردی حضرت را به اثبات میرساند و هم، تفاوت واکنشی وی را در مقابل ارباب زر و افراد متوسط و پایین اجتماع.
از آنجا که او مردی با خدا بود و هیچ یک از جلوه های فریبندهی دنیای ناپایدار نمیتوانست در عظمت روحش تأثیر بگذارد، هیچ گاه به خاطر ثروت و امکانات، روی خوش به زورمندان نشان نمیداد و بالعکس، با روستاییان و افراد سطح پایین اجتماع در نهایت کرامت و بزرگواری بود.
به عنوان نمونه: هیچ موقع پولی را که به منظور اهداف و نقشه های شخصی و به دور از اخلاص خدمت ایشان میآورند، قبول نمیکردند و اگر شبهه ناک بود و جای شک و سؤال داشت، تأمل میفرمودند تا حقیقت نیت آورندهی پول مشخص شود.
همه سوی خدا گردیده راهی
ولی من مانده ام با روسیاهی
همه رفتند و تنها مانده ام من
ز همراهان خود جامانده ام من
بیا تا قدر هم دیگر بدانیم / که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
چو مومن آینه مومن یقین شد / چرا با آینه ما روگرانیم؟
نامه حجتالاسلام قرائتی به مداحان
با هیچ کتابی نمیتوان در خیابانهای نیویورک اقامه نماز کرد، ولی چند سالی است که شیعیان آمریکا نماز ظهر عاشورا را در وسط خیابان میخوانند و این امام حسین(ع) است که در سایه عزاداری او این حرکات در سراسر جهان انجام میشود.
کلیپ بسیار زیبا در مورد سبک زندگی (بخش نرم افزاری تمدن اسلامی)
دانلود این کلیپ با حجم کمتر از 27 مگابایت. البته کلیپ باکیفیت 121 مگابایت بود
غِرغِره درمانی...!
دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به غرغره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم
فیسبوک : آخرین بازدید ؛ 10 دقیقه قبل
پلاس : آخرین بازدید ؛ 8 دقیقه قبل
ویچت : آخرین بازدید ؛ 12 دقیقه قبل
وایبر : آخرین بازدید ؛ 14 دقیقه قبل
بسم الله
««««اَلَم یَانِ لِلَذینَ اَمَنُوا اَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِکرِ اللَه»»»»
آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دل های مومنان برای خدا خشوع کند؟!
در مورد اعتلا بخشیدن روحیه ورزشکاران که همانا اقتدا به سید اوصیا و سرور اولیا است نیز حکایتی دارد – به نقل از سید ضیا جواد پور – و آن اینکه ، روزی ورزشکاران راجع به برنامه های پرورشِ جسمی خود از حضرت سوالاتی کردند و آقا برای اینکه اظهار نظرش مطابق با واقع باشد ، گفت باید ناظر برنامه های شما باشم و بعد از آن نظر بدهم. ورزشکاران ضرب و کباده و میل و تخته شنا را در وقتی مناسب می آورند و مثل زورخانه آغاز برنامه می کنند. آقا پس از رویت کامل و دقیق می فرماید: خیلی خوب است و آنان را در مسیر روحیه ی ورزشی - که تأثیری بسزا در خودسازیِ روح و جان نیز دارد- تشویق می نماید. همین نوع برخورد را با طلاب علوم دینی و افراد مخلص و خیّر و ساعیان امور مذهبی و... داشت.
انتخاب شده از کتاب اویس زمان و نور عالمان
به جز عبارت معروف «من کنت مولاه و فهذا علی مولاه» از خطبه غدیر چه می دانیم؟
آیا این مولا به معنی دوست است یا ولی و سرپرست؟ اگر به خطبه توجه کنیم متوجه خواهیم شد.
توصیه اکید داریم که به جز این نوشته کل خطبه توسط شما خوانده شود.
متن عربی و فارسی کل خطبه را می توانید از اینجا بخوانید.
خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرساندهام.
جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم – که او سلام است- مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست؛ و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.
ای مردم، من از جبرئیل در خواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان اسلام اطلاع دارم.
دستور العملی که آیتالله بهجت(ره) در نامه خود در مرداد ماه 1375 مینویسد:
بسمه تعالی
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
آیا می دانید که: « هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید. »؟
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: « با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید »؟
دور جدید مذاکرات تا دقایقی دیگر و بصورت زنده در سراسر دنیا آغاز می شود؛ پیش نویس این مذاکره به شرح ذیل است:
مستر همفر جاسوس انگلیسی در خاطرات خود می نویسد:
در مساله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت وظیفه ماموران ما این است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند برای این کار لازم است زنان غیر مسلمان کاملا بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنها تقلید کنند.
(خاطرات مستر همفر)
می دانید این حرف ها یعنی چه ؟
یعنی اینکه همیشه با مانتو بیائیم تا آنها چادر را کنار بگذارند
یعنی اینکه فیلم های برهنه نشانشان دهیم
تا آنها به نیمه برهنه راضی شوند
یعنی اینکه سر لخت نشانشان دهیم تا آنها با موی بیرون آمده درجامعه حاضر شوند
یعنی اینکه فیلم هائی که دختر و پسر در آغوش هم می روند را نشان دهیم تا این کار برایشان عادی شود
یعنی اینکه عکس های عریان زن و شوهر نشانشان دهیم تا آنها عکس نیمه عریان بگیرند.
یعنی اینکه دختر بلوز شلواری نشانشان دهیم تا آنها با مانتوی کوتاه بیرون بیایند
با این فکر که اگر زنی خانمی چادری را دید
بگویند: نه به این شوری شور و نه به آن بی نمکی
بگویند: نه این قدر افراطی و نه آنقدر تفریطی
تا اینکه حد وسط (اعتدال) را انتخاب کنند که همان مانتوی کوتاه می شود
طرز فکر غربی ها را می بینی؟
می بینی چطور دارند با چادر مبارزه میکنند؟
واقعا اگر حجاب به چادر نیست پس
چرا این همه با چادر مبارزه دارند؟
جوابش این است که
ترک چادر مرحله اول است اگر چادر رها شود
می توان وارد مرحله بعد شد
در غیر این صورت آنها شکست خورده اند
سوالی که شاید برای ما هم پیش آمده باشد، اگر کار فرهنگی ما مخاطب نداشت چه کنیم؟ بر اساس آنچه مخاطب دوست دارد فعالیت کنیم و یا به همان شیوه قبلی به کار خود ادامه دهیم و یا ...؟
استاد رحیم پور ازغدی، در این فایل صوتی پاسخ این سوال را این گونه دادند(حجم فایل 2مگابایت):
مبارک آن وقتی است که خودمان بتوانیم خودمان را بسازیم و دنبال آن کشور را. هر اصلاحی نقطه اولش خود انسان است، اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند
نقد و قند (ظرافت های روان شناختی اعتراض، انتقاد و پیشنهاد)
اصل «انتقاد» در لغت یعنی مشخص کرد خالص و خوب از ناخالص و بد، ولی در فرهنگ رائج به دلیل ندانستن شیوه-های انتقاد و مخلوط شدن آن با «انتقام» مردم حس خوشایندی نسبت به آن ندارند. انتقاد به معنی دقیق نوعی، «جراحی روانی برای خارج کردن غده و تومور عیب» است و هر جراحی با درد همراه است. پس ابتدا باید فرد به اتاق بی هوشی برده شود و سپس عمل جراحی انجام شود و غدة عیب را بر داریم و سپس بخیه کنیم و
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری اراک امروز، سید علی اکبر ابراهیمی جانباز دفاع مقدس از خاطرات مجروح شدن خود می گوید :
من حدود چهار بار مجروح شدم، کلاس چهارم ابتدایی بودم از مدرسه فرار کردم و چون سنم قانونی نبود شناسه ام را دست کاری کردم و به جبهه رفتم . آن روزها عشق و عاشقی یک معنی دیگری داشت و بچه ها جور دیگری عاشق ولایت و رهبری بودند.
در یک عملیات دو ترکش به ران پایم خورد و آمدم عقب، یک ماهی بستری بودم و خوب شدم و دوباره به جبهه رفتم.
در عملیات دیگری شیمیایی شدم و در کانون شهر صنعتی اراک بستری بودم و بعد از این که خوب شدم مجددا به جبهه بازگشتم و در مرتبه سوم مجروحیتم منجر به شهادتم شد.
در عملیات کربلای 5 من ضربه مغزی شدم و از آن جا من را به معراج الشهدای خرمشهر هدایت کردند و 48 ساعت در معراج الشهدای خرمشهر بودم. بعد از اینکه دو روز در سردخانه بودم به هوش آمدم و باز از رو نرفتم و دوباره به خط مقدم رفتم.
اسماعیل تو کیست؟ چیست؟
و اکنون در منایی: ابراهیمی، و اسماعیلات را به قربانگاه آوردهای؛
اسماعیل تو کیست؟
چیست؟
مقامت؟ آبرویت؟ موقعیت، شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟ اتومبیلت؟ معشوقت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیات؟ زیباییات؟ ...