دلـم بـا یـاعـلی هـر بـار جـانـی تـازه مـیگیـرد..
کـتـاب عشـق بـا نـام عـلی شـیـرازه مـیگیـرد..
مـن از الـیـوم اکـملـت لـکم ایـنگونـه فـهمیـدم..
خـدا بـا مَـهـر او دیــن مـرا انــدازه مــیگیـرد..
برگرفته شده از وبلاگ حرف دل
تصور کنید یک کارگر مست افغانستانی در حال رانندگی در خیابان های تهران یک خانم هنرپیشه را زیر بگیرد و او در دم جان ببازد؟چه خواهد شد؟
سراسر رسانه ها سیاه پوش می شوند، کمپین های متعددی در ابراز همدردی با جان باختگان حوادث رانندگی و اخراج مهاجران افغانستانی به راه می افتد، بازیگران و هنرمندان صدها مصاحبه می کنند درباره ی وضعیت تصادفات و تعداد بالای جان باختگان در ایران، آواتار صفحات مجازی تا مدتها به عکس خانم هنرپیشه ی مذکور تغییر می کند، بی بی سی و من و تو از سوابق سیاسی هنرپیشه فقید در اعتراض به جمهوری اسلامی چندین برنامه تلویزیونی می سازند، سینماها پرده سیاه می آویزند، روزنامه های اپوزوسیون از مصرف بالای الکل در ایران گزارش های متعدد منتشر می کنند، رییس جمهور پیام تسلیت و قول پیگیری سریع می دهد، و...
سلام
با لطف خدا و کمک دوستان وبلاگ اندیشه های تمدن ساز از دو ساله شد.
در این مدت سعی شد حتما روزی یک مطلب منتشر شود.
آری او به نام «رفیق امام صادق» معروف شده بود، و در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند.
غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حرکت می کرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه کرد، غلام را ندید. سه بار صدایش کرد، برای مرتبه ی چهارم که سر خود را به عقب برگرداند غلام را دید، با خشم به وی گفت:
«مادر فلان! کجا بودی؟»
تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانی خویش زد و فرمود:
«سبحان اللَّه! به مادرش دشنام می دهی؟! به مادرش نسبت کار ناروا می دهی؟!
سه تایى با هم یک حجره گرفتند; عبداللّه، رحمت اللّه و مصطفى. حجره شان معروف بود به حجره ى سیاسى ها. آن روزها مى گفتند «طلبه را چه به کارهاى سیاسى؟ سیاست پدر و مادر ندارد. آدم را بى دین مى کند. هر کس برود دنبالش، از عبادت کم مى آورد.»
افسار گسیختگی انسان
انسان اولش یک حیوانی است، بدتر از حیوانات. اگر سر خود باشد انسان، همین طور بار بیاید، هیچ حیوانی مثل انسان نیست در اینکه در شهوت، در درندگی، در شیطنت. حیوانات دیگر حدود شیطنتشان محدود است. حدود شهواتشان محدود است. حدود آن سبعیتشان. انسان چون یک موجودی است که به حسب خلقت از همۀ موجودات بالاتر هست.
یکی از کارهایی که در آموزه های دینی از آن نهی شده، کسالت و تنبلی است و ائمه (ع) از این خصلت نکوهیده به خداوند پناه می بردند.
در روایات متعددی از ائمه معصومین بر دوری و پرهیز از تنبلی و تنپروری سفارش شده است و این صفت را شایسته یک انسان مومن ندانستهاند.
در احادیث و روایات اسلامی بر پرهیز از دو خصلت "بیحوصلگی و تنبلی" توصیه شده زیرا اگر کم حوصله باشی بر حق شکیبایی نکنی و اگر سست و تنبل باشی حقّی را ادا نکنی.
دوری از تکلّف در ازدواج
ازدواجمان قرآنی باشد. یک داماد امشب بنا است بله برون بیاید. حاج آقا قرآن چه می گوید؟ قرآن... بسم الله الرحمن الرحیم. می گوید: در مراسم بله برون حضرت شعیب، به موسای جوان گفت: من دخترم را به تو می دهم، هر طور که آسانت است. «وَمَا أُرِ یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» (قصص/27) «وَمَا أُرِ یدُ» یعنی من اراده نکردم، بنا ندارم. «أَشُقَّ عَلَیْکَ» تو به مشقت بیفتی. من نمی خواهم به مشقت بیفتی، چند مثقال طلا می توانی بخری؟ می توانی تالار اجاره کنی یا نمی توانی؟ می توانی پیراهن عروس بگیری، بگیر. نمی توانی از یکی از دوستان قرض کن. مگر اشکالی دارد؟ هر طوری آسان است. «وَمَا أُرِ یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» این کد پدر در مراسم بله برون است. «وَمَا أُرِ یدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ» نمی خواهم به تو سخت بگذرد. به خودتان گیر ندهید، سخت نگذرانید، آسان بگیرید. قرآن می گوید: آدم هایی را که دوستشان داریم، اهل تقوا هستند، یک کاری می کنیم که خودشان را آسان بگیرند. یعنی گیر نباشند. «فَسَنُیَسِّرُ هُ لِلْیُسْرَ ى» (لیل/7) روانش می کنیم.
در هجوم فرهنگیای که غرب و شرق برای ما ترسیم کرده، ما میخواهیم با ابزار فرهنگی دشمن کار بکنیم و ابزار فرهنگی دشمن را استفاده کردن به معنی این است که دشمن دارد ما را دور میزند. ابزار فرهنگی مثل ابزار نظامی نیست که مثلا بگوییم ما یک تانک از آنها گرفتیم و دقیقا یک ساعت قبل این در دست دشمن بوده و الان که دست ماست از آن علیه دشمن استفاده میکنیم. ابزار فرهنگی پیام خاص خود را هم دنبال خودش میآورد.
در دیار ما که هر کالا، به هر جا، درهم است،
خوب و بد، معیوب و سالم، زشت و زیبا، درهم است
گر خریداری کند کالای خوب از بد جدا
با تشر گوید فروشنده که آقا درهم است!
شهید شاه آبادی اهمیت بسیار زیادی برای مسجد و نماز جماعت قایل بودند ، به طوری که حتی در جلسات مهم مملکتی که با حضور شخصیت های برجسته انقلاب تشکیل می شد، قبل از اذان ، جلسه را ترک می کرد و راهی مسجد می شد تا نماز جماعت را اقامه کند.
می گفت: من این قدر به مسجد و نماز جماعت اهمیت می دهم که حاضرم از آن طرف شهر بلند شوم و بیایم و نماز را بخوانم و دو باره به جلسه برگردم.
به گزارش عمارنامه، مهدی محمدی در کانال تلگرامی خود نوشت:
هاشمی رفسنجانی طی سخنانی می گوید آلمان و ژاپن پس از جنگ دوم نیروهای نظامی شان را تعطیل کردند و همین باعث شد منابعشان برای توسعه اقتصادی آزاد شود؛ و بعد ادامه می دهد اکنون در ایران هم این راه باز شده است.
جمعِ بین کار و زندگی
جوانانی که مشغول کاری در راه خدا هستند، با گرفتن همسر، با ازدواج، نباید کارشان را متوقف کنند.
ما به مردها همیشه سفارش میکنیم وقتی کار دارند، اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضی ها صبح اول وقت میروند بیرون تا ساعت 10 شب.
به گزارش عمارنامه، مهدی محمدی در کانال تلگرامی خود نوشت:
٤ پروژه اصلی برای مهندسی انتخابات در ایران