میخواهم از شخصیتی سخن بگویم از تبار هابیل٫از تبار ابراهیم٫ اینجا سخن از فردی است نه همسان دیگران بلکه همسان یارانش٫اینجا سخن از یک قهرمان است.((از علی٫از علی حیدری)) قهرمانی که رفت تا ما را٫خاموشان را٫و نشستگان را آگاه سازدکه زندگی جز آزمایش از طرف خداوند تبارک و تعالی نیست.
وقت کم است و من لیاقت آن را ندارم که وصیت بکنم اما به دوستان و برادران توصیه مىکنم که در مقابل هر توطئه آمریکایی بایستند امام را دعا کنند و بازوی امام باشند حزبالله در هر کجا که هست مىجنگند، مىمیرد امام هیچ گونه سازشى نمىپذیرد.
وصیت نامه شهید حسن دغاغله
بسیجی شهید امیر حاج امینی/ تاریخ ولادت: 1340 / تاریخ شهادت: 10 اسفند 1365 / مسئول واحد مخابرات گردان انصار الرسول / بی سیم چی لشگر ۲۷ محمدرسول الله/ مکان شهادت: منطقه عملیّاتی شلمچه، عملیّات: کربلای 5 / رمز عملیّات: یازهرا (سلام الله علیها) / مکان قبر نورانی این شهید: بهشت زهرای تهران ، قطعه 29 ، ردیف 60 ، شماره 10 / عکّاس لحظه شهادت وی: بسیجی هنرمند احسان رجبی
از مظلومیتش همین بس که حتی هیچ مطلبی را در مورد زندگی نامه اش و یا وصیت نامه اش نمی یابی... .
خیلی عکس قشنگیه. لحظه عروج یه عاشق، لحظه کندن از دنیا و وصل به بالا، قطره خون رو لبش یه دنیا حرف داره، یعنی کی بوده؟! و چی کرده؟! که عکسش شده مرهم دل اون مادرای شهیدی که حتی از پسرشون عکسی هم ندارن .... اصلاً این عکس یه جور نماد شهید و شهادت شده، تا حالا خیلی ها با دیدن این عکس منقلب شدن، فقط خود خدا می دونه که دل پاک امیر حاجی امینی (مسئول واحد مخابرات گردان انصار الرسول) یا هنر خدایی احسان رجبی، خالق این عکس باعث جاودانگی این صحنه شده... توفیق شد قافله شهداء به منزلگه این شهید بزرگوار برسه و قدری در محضرش تامل کنیم و درس دلدادگی بیاموزیم.
«... شهیدان این فرزندان راستین حسین زمان و یاوران مخلص کربلای ایران هستند که آگاهانه دریافتند راهی جز صلاح، صلاح در اندیشه و صلاح در کردار برای رهایی از سقوط و جلوگیری از خسارت و نابودی انسان وجود ندارد. اینان به جان و دل این حقیقت را پذیرفتند و به خوبی دریافتند که صلاح در اندیشه و کردار بدون اخلاص مفهومی نخواهد داشت؛ و لذا دریافتند که راه خمینی، خط انسان و شهادت سرخ از ویژگی های آن است.»
فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین درآمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان. ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سرجنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با صدام یزید مقدمه است ...
... در این موقعیت زمانی و مکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداکاری بکند ...
... در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم ...
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شیطان را از ما دور کن
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه صفتان زشت خو را نکشند
پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست.
هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید که این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. که آنها نظاره گر شمایند. مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید. مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید. در دعاهای کمیل شرکت کنید.
دست از دامان امام زمان و نوکرانش نکشید که اینان عمال اسلامند و اسلام اصیل راباید از امثال غفاری ها، سعیدی ها، مطهری ها، بهشتی ها، صدوقی ها، مدنی ها، دستغیبی ها و امثالهم گرفت.
بدانید اسلام منهای روحانیت اسلام نیست و این سد دشمن شکن را نگذارید بشکند.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار برای اولین بار قلم بدست گرفتم و با شما حرف میزنم.
ساعتی پیش داشتم مطالعه میکردم به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود برایتان بنویسم
خدایا مرا لحظه ای به خود وامگذار چرا که حجاب ها قلبم را گرفته و نمی گذارند تا تو را ببینم اما با تمام اوصاف از تو می خواهم که مرگ پرافتخاری که همانا شهادت نظیر مردان پاک است نصیبم گردان زیرا که میدانی امثال ما از مردن هراسی ندارند و پنداری چون شمع ذوب می شویم اما از این می ترسیم بعد از ما ایمان را سَر ببُرند و اگر هم نسوزیم که روشنایی می رود و جای خود را به شب می سپارد چه باید کرد هم بایستی امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم که فردا شهید نشود، خدایا، بارالها نکند وارثان خون شهیدان در راهشان گام نزنند خطابم بیشتر با دولت مردان ماست که نکند شیطان های کوچک با خون این فرزندان عزیز خان شوند و نکند زمینِ خونرنگ به تسخیر هواداران نیرنگ درآید و شهادت این عزیزان پایگاه دنائت آنها شود و درخت فداکاریشان را صاحبان ریاکاری بهره جویند و بالاخره ثمره جنگ یارانمان به چنگ فرنگی مسلکان افتد و خونین کفنان در غربت بمیرند تا خوش باوران غرب کام گیرند، نه، نه خدایا، پروردگارا هرگز، هرگز.
بسم الله الر حمن الرحیم
هر چه داریم از شهدا داریم و این انقلاب حاصل خون شهیدان است.
به تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۵۹ شمسی ساعت ۱۰/۱۰ شب چند سطری وصیت نامه می نویسم شب ستاره ای به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره است .
مادرجان! می دانی تو را بسیار دوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
ای مردم شهید پرور امیدوارم که راه حسین را ادامه دهید و نگذارید این درخت بزرگ انقلاب خشک شود. این انقلاب درختی است که احتیاج به خون دارد و من و شما باید این درخت عظیم را خون بدهیم و با خون های خود این درخت را آبیاری کنیم تا این درخت به رشد کامل برسد. همچنین از طرف دلیر مردان می گویم ما تا آخرین قطره خون ایستاده و نمی گذاریم امام تنها بماند.
سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او؛
بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیدم، و آن در این جمله خلاصه می شود:
(خدایا عاشقم کن)...
از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام، و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ می کنم، ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر)