نباید در شهید مطهرى متوقف شد بلکه باید با مبنا قرار دادن تفکرات او، جریان اصیلى را براى تبیین و تعلیم حقیقى دین و پاسخ به شبهات روز در حوزه ها سامان داد و تقویت کرد.
۱۳۸۳/۰۴/۱۵
نباید در شهید مطهرى متوقف شد بلکه باید با مبنا قرار دادن تفکرات او، جریان اصیلى را براى تبیین و تعلیم حقیقى دین و پاسخ به شبهات روز در حوزه ها سامان داد و تقویت کرد.
۱۳۸۳/۰۴/۱۵
اندازه نگهدارید؛ دولت مخارجش زیاد و سنگین است. مخارج سنگین دولت منجر به این می شود که مثلاً در فلان بخش سوبسید را بردارند. این، سیاست درست و متین و منطقی هم است؛ شکی در آن نیست، باید هم انجام بگیرد، چارهیی هم نیست، روی مردم هم فشار میآید؛ اما این مخارج را منصفانه قرار بدهیم و خودمان به دست خودمان بر مخارج چیزی اضافه نکنیم.
پرسش: چه دلیلی وجود دارد که با اشرافیگرىِ ایجاد شده در بسیاری از مقامات کشوری، برخورد قاطع صورت نمی گیرد؟ چرا اصل قانون اساسی در مورد بررسی اموال اشخاص حکومتی بهطور دقیق اجرا نمی شود؟
البته اینکه اموال مسؤولان کشور را به طور دقیق رسیدگی کنند، چنین چیزی در قانون اساسی نیست. فقط در مورد تعدادی از مقامات - مثل رهبری، ریاست جمهوری و بعضیهای دیگر - هست که اینها اولِ مسؤولیتشان باید گزارش موجودی مال خودشان را بدهند؛ از مسؤولیت هم که کنار رفتند، باز بایستی صورت موجودیشان را بدهند، تا معلوم شود که در این مدت چهچیزی گیرشان آمده و چه چیزی اضافه کردهاند. البته این اصل هم اجرا می شود. بنده خودم به مناسبت شروع مسؤولیت ریاست جمهوری و پایانش و نیز مسؤولیت بعدی، بارها این ورقه را پُر کردم و برای قوه قضاییه فرستادم. دیگران هم این کار را می کنند؛ منتها این سؤال راجع به اشرافیت، سؤال بسیار درستی است. اگر واقعا من احساس کنم که این سؤال و این مطالبه و این گرایش، در مجموعه جوانان دانشجو هست، حقیقتا خدا را شکر می کنم. شما بدانید که گرایش اشرافیگری، آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش کرد؛ خیلی سختتر از این حرفهاست. این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور - احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم - آن را دفع کند تا این علاج شود.
در روز تشییع جنازهی شهیدآوینی، مقام معظم رهبری بهصورت غیرمنتظره در مراسم حضور پیدا کردند. از واکنش مسئولین و جمعیت حاضر در آن مراسم چیزی به یاد دارید؟ به نظرتان چه دلیلی وجود داشت که آقا چنین کاری را برای آوینی انجام دهند؟
مهدی همایونفر(مسئول برنامه روایت فتح): مرتضی در روزهایی شهید شد که بهشدت متهم بود به دوری از اندیشههایی که یک روز خودش مدافع آنها بود. در اوج این مسائل و فشارها و سرمقالههایی که علیه او نوشته میشد و در کوران بدبینیها، بهصورت خیلی غیرمنتظره شهید شد. حضور آقا در مراسم تشییع شهید آوینی، پیامهای زیادی برای منتقدین داشت. تا آن موقع، چه در زمان حیات امام و چه در زمان رهبری آقا، مرسوم نبود شخص اول نظام در مراسم تشییع جنازهی کسی شرکت کند. این اولینباری بود که آقا در کسوت رهبری، در چنین مراسمی شرکت میکردند. به نظرم این حضور هشداری بود برای کسانی که مرتضی را بد شناخته بودند.
۱۳۹۴/۱۱/۲۷
رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان با ایشان روز 11 فروردین 1395، در واکنش به پیام هاشمی رفسنجانی که نوشته بود «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست، نه دنیای موشکها» این مواضع را با مواضع دولت موقت در فروش اف-14های ارتش به آمریکا مقایسه کردند. برای شناخت بهتر ماجرای این تصمیم دولت موقت و علت مشابهتسازی آن با پیام هاشمی رفسنجانی، گروه تاریخ رجانیوز به بازخوانی این واقعه پرداخت.
یکی از سنگرهای دشمن برای تسلّط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بیاعتقادی به خود، بیاعتمادی به خود، نداشتن اعتمادبهنفس ملّی؛ در مقابل چشمشان زرقوبرق کشورهای غربی را مشاهده می کردند، پیشرفتهای علمی و پیشرفتهای فنّاوری و زرقوبرق تمدّنی مادّی آنها را می دیدند و در [کشور] خودشان اینها نبود، در کشور این چیزها نبود، عقبماندگی بود، لذا احساس بیاعتمادی به خود می کردند، احساس ناباوری به خود می کردند. آن روز در دوران پهلوی، یکی از ارکان دولت گفت که ایرانی باید برود لولهنگ بسازد! شماها نمی دانید لولهنگ چیست؛ لولهنگ آفتابهی گِلی [است]، آن هم نه آفتابهی از جنس فلز.
وزیر خارجهی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.
کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، بهمعنای قبول تحمیلهای آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ همهجا همینجور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئلهای با آمریکا توافق میکنند، معنایش این است که از مواضع خودشان بهنفع طرف مقابل عقبنشینی میکنند بدون اینکه طرف مقابل بهنفع آنها یک عقبنشینی قابلتوجّهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هستهای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همینجور بود؛ وزیر خارجهی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.
آغازگر ضیافت دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم، بیانات آقا در وصف شهدای مدافع حرم و امتیازات آنها نسبت به دیگر شهیدان است؛ «اقدام داوطلبانه»، «اعتقاد خالصانه با پشت سر گذاشتن هیجانات جوانی»، «پشت کردن به تعلقات زندگی و زن و فرزند» و «دفاع از حریم اهلبیت علیهم السلام» چهار شاخصی است که آقا برای این شهیدان میشمردند و تاکید میکنند «چهارمین ویژگی بالاترین آنهاست.»
پرواز به بهشت
شاید گُل سخنان آقا اشارهشان به روایاتی از معصومین علیهمالسلام است که خانوادههای شهیدان را حسابی دلگرم میکند و لبخند شادی و رضایت را بر لبان آنها مینشاند: «ما در روایاتمان مواردی را داریم که ائمه علیهمالسلام به عدهای از شهدا اشاره کردند و گفتند که اینها اجر دو شهید را دارند.
در همهی انتخاباتها بعضی رأی میآورند، بعضی رأی نمیآورند؛ علل گوناگونی هم دارد. بنده لازم می دانم از آن کسانی که در این دورهی نُهساله، حضور داشتند و زحمت کشیدند و در دورهی بعد نیستند همین جا تشکّر کنم. البتّه بعضی از بزرگان ما هستند که اینها رأی آوردن و نیاوردنشان، هیچ مِساسی(لطمه ای) به شخصیّت اینها پیدا نمی کند. بعضی هستند که مجلس خبرگان از حضور آنها بهرهمند می شود، نه آنها از حضور در مجلس خبرگان. امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا می کند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچگونه ضرری نمی زند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است.
یک روز را هم نباید از دست بدهید؛ این نکته را من غالباً به برادران و خواهرانی که در جاهایی مسؤول می شوند، عرض می کنم؛ به شما هم عرض می کنم. گاهی بعضی ها تصور می کنند چهار سال وقت دارند و دو سه ماهِ اول چیزی نیست. نه آقا! همان دو سه روز اول هم مهم است. یک روز را هم نباید از دست داد. چهار سال، وقت زیادی است؛ به شرط آنکه از همهی ساعات و روزهای آن استفاده شود؛ نه اینکه توقع زیادی داشته باشیم. از همهی وقتی که برای مجلس مقرر است، باید به نحو صحیح استفاده شود؛ آنگاه چهار سال، وقتِ واقعاً قابل عرضهیی است.
کار دست مردم، صحنه دست مردم، ابتکار عمل دست مردم؛ این هنر امام بود؛ این هنر امام بزرگوار بود؛ صحنه را داد دست صاحبان کار؛ چون کشور صاحب دارد. در دوران طاغوت می گفتند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ شاه؛ درحالیکه او یک انگل و سربار و زیادی در کشور بود، نه صاحب کشور؛ صاحب کشور مردمند؛ بله، کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ مردم. کار وقتی دست خود مردم سپرده شد - که صاحبان کشورند، صاحبان آیندهاند - آنوقت کارها به سامان خواهد رسید. تدبیر مسئولان در هر برههای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامهریزی، با ملاحظهی همهی ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آنوقت کارها پیش خواهد رفت. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقّف مانده است. نمی گوییم حالا همیشه هم متوقّف مانده امّا غالباً یا متوقّف یا کُند [شده]؛ اگر متوقّف نمانده است، کُند پیش رفته است. امّا کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش می برند.
این مخصوص ما هم نیست؛ این را هم عرض بکنم که این مخصوص ما ایرانیها نیست. در هر نقطهای اگر کار دست مردم قرار گرفت و مردم دارای هدف بودند -[نه] آدمهای بیهدف، آدمهای سرگردان در امور زندگی، گرفتار امور روزمرّهی شخصی، آنها نه - هرجور کاری، سختترین کارها، کارهای نظامی، کارهای امنیّتی، دست مردم وقتی افتاد، صحنه وقتی در اختیار مردم قرار گرفت، پیش خواهد رفت.
این روزها در شهرهای بزرگ که لیست های انتخاباتی در حال تنظیم شدن است، این سخن زیاد شنیده می شود که اگر همه افراد یک لیست را نمی شناسید، به کسانی که این لیست را معرفی کرده اند اعتماد کنید و به همه افراد لیست رای بدهید. در هر دوره از انتخابات، هنگامی که مردم می خواهند براساس آموزه های امام راحل و رهبر انقلاب به تکلیف خود عمل کرده و نمایندگان شان را برای مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری یا شوراهای اسلامی شهر و روستا گزینش کنند، کار سختی را پیش رو دارند؛ چراکه امکان شناخت تمامی افراد برای اغلب مردم دشوار است. از این رو، هربار در هنگام رأی دادن این سؤال مطرح می شود که: چگونه از تمام حق رأی دادن خود استفاده کنند، درحالی که تمام افراد را نمی شناسند؟
دو سال پیش بود که رهبر معظم انقلاب هنگام رأی دادن در چهارمین دوره انتخابات شوراها فرمودند: «من به 31 نفر برای شورای شهر رأی دادم. البتّه بعضی از این حضرات را از نزدیک می شناختم، بعضی را هم نمی شناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرست هایی که پیشنهاد می کنند و می دهند.»
رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل می دهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسیها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی می خواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا می کرد و از او می پرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیسها یک روزی اینجور در امور کشور دخالت می کردند؛ بعد هم آمریکاییها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم؛ دلشان تنگ شده، حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور می دهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید. اینکه ما عرض می کنیم در انتخابات
۱- آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرعا واجب است و عدم شرکت حرام است؟
ج) شرکت درانتخابات نظام جمهورى اسلامى براى افراد واجد شرایط، یک وظیفه شرعى، اسلامى و الهى است.
۲- آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اخیرا در دیدار با جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم فرمودند:
حقیقتا هم شهدای شما، هم خانواده ها، پدران، مادران و فرزندان آنان، حق بزرگی بر گردن همه ی ملت ایران دارند. این شهدا امتیازاتی دارند:
یکی این است که اینها از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند... امتیاز دوم این شهدای شما این است که اینها رفتند تا با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی کردند این دشمن می آمد داخل کشور... اگر جلویش گرفته نمی شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها می جنگیدیم و جلوی اینها را می گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از
این روزها، همچنین یادآور یکى از روزهاى تلخ این ملت در سالهاى دهه سى است که آن، شهادت فداییان اسلام است و من در چند کلمه، فقط یاد این عزیزان را گرامى بدارم. آن وقتى را که خبر شهادت این جوانان مخلص و مؤمن و پاکباز به مشهد رسید، فراموش نمىکنم. در بین طلاّب جوان حوزه مشهد، در آن مدرسهاى که ما بودیم، هیجان عجیبى پیدا شد. علّت هم این بود که سال قبل یا دو سال قبلش، مرحوم نوّاب صفوى، این جوان مؤمن روحانى، در همین مدرسه - که اتّفاقاً اسم مدرسه، مدرسه نوّاب است - آمده و سخنرانى کرده بود و نماز جماعت اقامه نموده بود و غوغایى از شور و هیجان به وجود آورده بود که تأثیرات او بر روحیه طلاب، در هنگام شهادتش محسوس بود. یکى از مدرّسان بزرگ هم در درس اشارهاى کرده بود و یادى از اینها نموده بود.
جامعه آن وقت، از اهمیت این قیام غافل بود. اینها را به عنوان چند نفرى که فقط بلدند گلولهاى از دهانه اسلحهاى خارج کنند و به سینه کسى بنشانند، معرفى مىکردند. حتّى بزرگان آن دستگاه جبّار منحوس که خودشان مظهر اوباشگرى و چاقوکشى و الواطى بودند و جزو افرادى بهشمار مىرفتند که ارزش نداشتند از آنها یاد شود، به عنوان یک انسان تربیت یافته، به این جوانان مؤمنِ صالحِ پاکبازِ مخلصِ و بىطمع و بىاعتناى به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوکش مىگفتند!