مگر گرگ جز چنگ و دندان شناسد؟

 

مگو حاصل ما ز برجام هیچ است

مگو سود این سعی ناکام هیچ است

مگویید این چند ساله هدر شد

مگویید آن رنجها بی‌ثمر شد

چه سودی ازین بهتر و پر بهاتر

که رسوا شده خصم دون بار دیگر؟

شعر: وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد

مهدی جهاندار غزلی با محوریت فتنه خواند:

فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد
آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد

فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیز دندان
در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد

فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی؛
فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد

فتنه شاید در صف صفِین می جنگیده روزی
فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد!

تاریخ تا همیشه شرمنده توست

هرگزننــوشت آنچه برازنده ےتوست
تاریخ ڪه تا همیشه شرمنده توست

ایثار، وفـا، عشـق، عـــمل، آینه، صـبر
اینها همه محتواےپرونده توست

مرد مجرد - شعر طنز

خدایا پس چرا من زن ندارم؟/ زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟

 

دوتا زن دارد این همسایه ما/ همان یک دانه را هم من ندارم

 

آژانس ملکی امشب گفت به من:/ مجرد, بهر تو مسکن ندارم

کارمند نمونه - شعر طنز

دیشب به خواب دیدم ،گردیده ام نمونه// دربین کارمندان اندر اداره خود
تشویق می نمودند، کف می زدند مرتب// در آسمان بختم دیدم ستاره خود

آمد مدیرنزدیک ،با چهره ای گشاده// در دست او دو سکّه با یک سوییچ پیکان
من را به پیش خود خواند ،از بهر اخذ آنها // رفتم گرفتم هردو با دستهای لرزان

هرقطب نما، قبله نماخواهد شد

صبحی گره از زمانه واخواهد شد
رازشب تاربرملا خواهدشد
در راه، عزیزیست که با آمدنش
هرقطب نما قبله نماخواهد شد

ویرانه دل ماست...

ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد
نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت…

اگر عنایتی بر این گدا کنی چه می شود..

اگر عنایتی بر این گدا کنی چه می شود
مس وجود جان من طلا کنی چه می شود
غم فراق و دوریت گرفته سینه مرا
اگر که عقده دلم تو وا کنی چه می شود

سبقت از پیامبر (ص) ممنوع - وسواس

سبقت از پیامبر (ص) ممنوع

در میان دوستان خوب و نیک  *******   بود ما را دوستی، وسواس لیک
صبح و ظهر و مغرب و شبها مدام  *******  دست و روی و البسه شستی تمام
دوستان از باب نصیحت و دلسوزی وی را گفتند:
دست را یکبار گر شویی بس است  *******  نجس العینی مگر؟ والله بس است.

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار میترسم

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم

ما منتظر صبح شب یلداییم

ما منتظر صبح شب یلداییم
آماده برای فرج فرداییم
روزی که عزیز فاطمه می آید
با خامنه ای به کربلا می آییم.

یلدای مهدوی

شصت ثانیه از عمر دراز شب یلدا
باعث شده تا صبح به یادش بنشینیم
ده قرن ز عمر پسر فاطمه بگذشت
یک شب نشد از داغ فراقش بنشینیم!!!

گریه می کرد و به سر می زد عروس... - (مادر شوهرت را بکش)

سحر محبت (مادرشوهرت را بکش)

«دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید. هر روز با او جر و بحث می کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمّی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت: اگر سمّ خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت: هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سمّ معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد. در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به تو شک نبرد. دختر معجون را گرفت و

آغاز امامت حضرت مهدی مبارک..

صدشاخه گل محمدی با صلوات
تقدیم امام عسگری در عتبات
جز حضرت مهدی نبود نائب او
آغاز امامتش درود و صلوات

آقا نگاهت جای آهو هاست...

آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم
آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم

کفر اگر خود کوه باشد می شود کاه بسیج

شعر زیبای شهریار در مورد بسیج:

 

یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج

یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج

تا علمدارش گشاید بال شاهین علم
می دهد فرمان حسینت کو بود شاه بسیج

من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو

اربعینِ سید علی..

اربعین آیا پیاده رفتن است؟

یا که بین رَه به سرما خُفتن است؟

 

اهل ویزا زائِرند آیا فقط؟

مانده ها جا، خاسِرند آیا فقط؟

چو عباس بن حیدر با وفایم می کنی؟

گل زهرا به عشقت آشنایم می کنی یا نه؟
آقا نماز شب که میخوانی دعایم میکنی یا نه؟
اگر چه من رفیق نیمه راه و بی وفا بودم
چو عباس بن حیدر با وفایم می کنی یا نه؟

بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم

اینگونه در قفس به رهایی نمی رسیم
بی ناخدا بدان به خدایی نمی رسیم

یک عمر صرف مدرسه و درس شد ولی
بی گریه بر حسین به جایی نمی رسیم