یک پرستو کرد جانش را نثار آبها
آمد امروز آن پرستو از تبار آبها
یک پرستو همچنان صدها پرستوی دگر
ساخت از اروند گویی لاله زار آبها
آب اروند است گویی لاله گون از خونشان
خون آنها برد بالاتر عیار آبها
امام خمینی ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ در دیدار با هیات دولت، آقایان رجایی، عارفی و بهزاد نبوی درباره انتظار ملت از دولت فرمودند: . آنچه که خطر برای هر انسانی و هر متصدی امری هست حب نفْس است. رأس همه خطاهایی که انسان میکند، حب نفْس است. هر بلایی سر انسان خودش میآید یا جامعه از دست قدرتمندان میبیند این در اثر هوای نفْس و خودخواهی است.
بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمی شود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمی شود. ایجاد فضای آشفتهی ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند. شما تجربهی این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعىِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.
کتاب داستان سیستان، یادداشت های شخصی رضا امیرخانی است که به سفر رهبری به سیستان و بلوچستان در سال 1381 مربوط می شود. سعی می کنیم در چند قسمت نکات جالب این کتاب منتشر کنیم که هم استفاده کنید و هم ترغیب بشوید که کتاب را بخرید و بخوانید.
نویسنده در مورد غذا چند جا گلایه می کند از جمله:
«مسؤول تدارکات مژده می دهد که امروز برای اولین بار در سفر، با اجازه ی آقا دو نوع غذا داریم. باز هم کمی جای امیدواری هست.
مسؤول تدارکات که غذا را می آورد، متوجه می شویم که چه رکبی خورده ایم. دو نوع درست است. ایراد از دو نیست، ایراد از نوع است! شام نصفِ کنسرو تن ماهی است با نفری دو عدد کوکوی سیب زمینی با مساحتی کمی بیش تر از سکه ی بیست و پنج تومانی! این هم از سفره ی رنگارنگ سفر!
در سیره عملی رسول خدا (ص) آمده است که زنی از قبیله ای سرشناس (بنی مخزوم) مرتکب گناهی شد و آن حضرت دستور اجرای حد داد. اسامه بن زید نزد پیامبر آمد و درخواست بخشش کرد. پیامبر(ص) فرمود: به خدا سوگند اگر دخترم دزدی کند، دست او را قطع می کنم و در اجرای حدود و قانون الهی هیچ فرقی میان مردم نمی گذارم. آن حضرت در ادامه، سیاست های نادرست و قانون گریزی امت های پیشین را نکوهید و چنین فرمود: بدبختی امت های پیشین در این بود که اگر فرد بلند پایه ای از آنان دزدی می کرد او را می بخشودند و اگر
اصلىترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در.... در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزىاى که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود.
من همین را تکرار مىکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند.
کتاب داستان سیستان، یادداشت های شخصی رضا امیرخانی است که به سفر رهبری به سیستان و بلوچستان در سال 1381 مربوط می شود. سعی می کنیم در چند قسمت نکات جالب این کتاب منتشر کنیم که هم استفاده کنید و هم ترغیب بشوید که کتاب را بخرید و بخوانید.
(تصویر تزیینی است...!)
عبدالحسینی به یکی از پوسترهای ستادِ تبلیغاتی اشاره می کند و می گوید:
- این هم کارِ من است!
نگاه می کنیم، یکی از عکس های ره بر است در حال تبسم. پوستری است بسیار جذاب. عبدالحسینی گله می کند که حتا یک نسخه از این پوستر را نیز ندارد. معلوم می شود که به واسطه ی امانت داری در همه ی سفرها نگاتیو را نیز به بیت می دهد. عبدالحسینی می خندد و می گوید:
- این عکس قصه قشنگی دارد. رفتیم خدمت آقا و همین جور که مشغول کار بودند، قرار شد که عکس بگیریم. داشتند چیزی می خواندند. چند تا عکس گرفتم، اما راضی نشدم. عاقبت دل به دریا زدم و گفتم، آقا! این عکس هایی که ما از شما گرفتیم، همه اش اشداء علی الکفار می شود،
اگر اشکالی در سیاستها و عملکردها باشد، آیا باید آن را ابراز کرد؟ چگونه می توان این کار را کرد که متهم به مخالفت با فرمایش شما در حمایت از دولت نشویم؟
من البته هیچوقت جلوِ انتقاد را نگرفتهام و کسی را منع نکردهام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضرری ندارد؛ اما این انتقاد بایستی به تخریب نینجامد. بعضی ها طوری انتقاد می کنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست. کسی که مسؤولیت سنگینی در کشور بر دوشش هست و از او توقع داریم که فلان کار را بکند - اقتصاد را درست کند و... - اگر ما او را تقویت نکنیم؛ اگر یک وقت ضعفی هم پیدا شد، آن را نپوشانیم؛ آیا می توانیم چنین توقعی داشته باشیم؟ باز هم می توانیم امیدوار باشیم که آنچه که ما می خواهیم، انجام خواهد گرفت و آنچه که وظیفه اوست، انجام می گیرد؟ به نظر من، وظیفه همه است که به مسؤولان کشور کمک کنند و آنها را یاری نمایند؛ البته تا وقتی که در خط مستقیم اسلام و امام حرکت می کنند. اگر کسی از خط مستقیم اسلام و امام منحرف شود - هر کسی باشد - او درخور حمایت نیست. این فرق هم نمی کند؛ از بالا تا پایین همه یکسان هستند؛ خود من هم همینطور هستم.
از دیدگاه مقام معظم رهبری ویژگی های مهم امام خمینی(ره) چیست؟
ویژگیهای مهم حضرت امام (ره) از دیدگاه مقام معظم رهبری اینگونه تبیین شده است:
1. امام بزرگوار ما، مجسمه ای از ارزش های انقلاب ما بود... او اسلام انقلابی مجسّم، اسلام ناب مجسّم در زندگی و اخلاق و احساسات و تصمیم گیری ها و نیز فانی برای خدا بود. خدای متعال هم به او پاداش داد. کاری که به دست این بزرگوار در این دوران انجام گرفت ، کاری بی نظیر بود.[1]
2. رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوی مسلمانی بود، خود پیشاهنگ این حرکت «منظور حرکت به سوی استقرار شریعت» در ایمان و عمل شد و این ایمان، جان او را چنان لبریز کرده بود، که توانست دل های بی ایمان و ظرف های تهی را از فیضان ایمان خود در صحنه های عمل، لبریز و سیراب کند و فروغ ایمان و امید او، دیوارهای قطور یأس و بی ایمانی را بشکافد و فضای مبارزه و عمل را پُر کند.[2]
حاج آقای ابوترابی معمولا بیشتر از سه یا چهار ساعت نمی خوابید. یا به کارهای مردم تهران که نماینده شان بود می رسید یا به امور بچه های آزاده. یک روز گفتم: حاج آقا می تونم ازتون خواهشی کنم
وزارت اطّلاعات کارش به جایی رسیده که به جز جاسوسی و خبرچینی از این و آن، یک عدّه از افرادش آدمکشی می کنند.
ابتداییترین کار شما دانشجویان این است که خودتان را شناخته و منشأ اثر باشید. تحلیلها، نگرشها، واقعبینیهای شما باید با زمانشناسی باشد و لازمه این امر شناخت و بصیرت است.
البته صرف تِحلیل، مثل علم بیعمل است. هنگامی که اطلاعات و شناخت کافی توأم با عمل نباشد، نتیجه آن چیزی جز حسرت و غصه خوردن نخواهد بود.