غصّه هایت بر دل آل سعود
يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۵ ب.ظ
قافله در راه و سرها روی نی
این جنایت در قبال ملک ری
این گمان کردند قوم اشقیا
کاروان عشق زینب شد فنا
قافله میرفت در تعداد کم
همره خار مُغیلان و ستم
بود امّا در نگاه زینبی
اربعین ها موکبی در موکبی
سی هزارت بود لشکر ای یزید
سی هزار اندر هزارم ای پلید
از همان برزخ ببین تعداد ما
محو نتوانی حسین از یاد ما
فاش گو یا لَیتنی کُنت تراب
تا نجنگم با حسین بوتراب
غصّه هایت بر دل آل سعود
بر امارات و قطر هم بر یهود
می روم تا غصه ات افزون کنم
پای خود با قافله در خون کنم
کیست گفتا یافت پایان واقعه
کلّ یوم هست در آن واقعه
لَیتنی کُنت مَعَک تفسیر شد
دیدن سر روی نی تعبیر شد
روی هر پرچم سرت بالا حسین
همره زینب شدم حالا حسین
نقش پرچمها همان قرآن توست
جان سی میلیون شیعه جان توست
از نجف تا کربلا چون می روم
با رقیّه پای خود تاول زنم
سوز سرما سوز شلاق عدو
قافیه آمد امید و یک سبو
استراحت کم کنید ای دوستان
راحتی را وانهید ای دوستان
اربعین تمرین سِیر زینب است
این همه توفیق، خِیر زینب است
تا که از درد بدن بی جان شوی
مثل زینب اسوه ی عرفان شوی
یازده را بیست و دو رکعت بدان
مثل زینب نافله این سان بخوان
نوش کن اسرار را در اربعین
حمد گو ناصر! ز حمد شاکرین
حجت الاسلام ناصر اکبری
۹۵/۰۸/۲۳