چرا با وجود حمایت مردم و هدایت رهبری، هنوز به استقرار کامل دولت اسلامی نرسیده ایم؟
یک گام بالاتر
برای استقرار تمدنی اسلامی که گستراننده ی آزادگی و عدالت در جامعه باشد، باید مراحلی را گام به گام پیمود که با استنباط از رهنمودهای رهبری معظم انقلاب اسلامی، این مراحل عبارت است از:
1. وقوع انقلاب اسلامی؛ 2. تشکیل نظام اسلامی؛ 3. تشکیل دولت اسلامی؛ 4. تحقق کشور اسلامی؛ 5. تمدن نوین اسلامی.
در کشور عزیز ما ایران، مطالبه عمومی برای حاکمیت اسلام در سال 1357، به وقوع انقلابی دینی منجر شد که متفاوت از انقلاب ها نان (روسیه) و آزادی (فرانسه) در جهان بود. به رهبری ابرمردی به نام امام خمینی و پشتیبانی مردم مومن، نظام اسلامی در همین سال متولد شد. امروز نیز ما در مرحله سوم، یعنی تشکیل دولت اسلامی هستیم؛ دولتی که پیش نیاز رسیدن به کشور اسلامی است. وقتی به عوامل موثر بر تشکیل دولت اسلامی می نگریم، به نقش رهبری، مردم، قانون اساسی و ارکان قانون گزاری، اجرایی، نظارتی و قضایی بر می خوریم که با مجموعه ای از ساختارها، رویه ها، مقررات و فرایندهای متنوع اجرایی فعالیت می کنند و فرهنگ اسلامی بر آن سایه افکنده است.
پس از گذشت بیش از سه دهه از تشکیل نظام اسلامی، وقتی عملکرد این ارکان و عوامل را بررسی می کنیم، می بینیم که نقش مردم در حفظ و تداوم انقلاب و همچنین نقش رهبری در هدایت کشتی انقلاب اسلامی و صیانت از آن فوق العاده عالی بوده و در مقایسه با دیگر ملل و حکومت ها بی نظیر بوده است. با نگاهی هوشمندانه به حوادث 36 ساله انقلاب، از توطئه ها گروهک های ضد انقلاب و جنگی تحمیلی گرفته تا تهدیدها و تحریم های شدید سیاسی و اقتصادیِ خارجی و خیانت عناصر عَنود داخلی برای شکست یا انحراف انقلاب از مسیر اسلامی اش، حضور همیشگی مردم و رهبری در صحنه های مختلفی آشکار است؛ صحنه هایی همچون انتخابات های ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، راهپیمایی عظیم همه ساله 22 بهمن و روز قدس، راهپیمایی تاریخی 23 تیر علیه غائله 18 تیر 1378، حماسه عظیم 9دی در نفی و دفع فتنه بعد از انتخابات 1388 و ... .
حال چرا با وجود این حمایت و هدایت، هنوز به استقرار کامل دولت اسلامی نرسیده ایم؟ یکی از بخش هایی که را که باید برای یافتن جواب این پرسش آسیب شناسی کرد، ساختارهای اداری و رویه ها و روش های اجرایی و مدیریتی و رویکرد مدیران است.
یکی از آسیب ها، نامتجانس بودن ساختار مدیریت کشور با اصول و مبانی اسلامی و انقلابی است. ساختار و مدیریت سازمان ها معمولاً از روش ها و الگوهای غربی متاثر است. این روش ها و الگوها از طریق کتاب های درسی وارد دانشگاه های ما شده و تحصیل کردگان ما هم همین رویکرد برخاسته از مبانی فکری اومانیستی و لیبراستی را در سازمان ها و اداره ها اجرا کرده اند. بنابراین، طبیعی است که کسب اهداف مادی جایگزین استقرار عدالت و حاکمیت ارزش های اسلامی می شود. البته در طی سال ها، به واسطه حضور عالمان و استادان و دانشجویان مومن، سعی شده است که دیدگاه الهی به دانشگاه ها و سازمان ها و کسب وکارها تزریق شود.
بعد از انقلاب، در نهادهای مولود انقلاب، همچون جهاد سازندگی، بسیج مستضعفین، کمیته امداد امام خمینی، کمیته انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ... فرهنگ کارِ جهادی دستاوردهای بی نظیری برای کشور به وجود آورد. این دستاوردها را در عرصه هایی همچون دفاع مقدس، خدمت رسانی به روستاها و مناطق محروم، پیشرفت در صنایع نظامی دفاعی، پیشرفت در علوم پزشکی و تکنولوژی های برتری همچون علوم هسته ای، علوم نانوتکنولوژی، علوم لیزری و ... می توان مشاهده کرد. با این حال، جبران عقب ماندگی ها و رسیدن به تراز دولت اسلامی، نیازمند رویکرد جهادیِ تام، نه جزئی و ناقص، در همه شئون ساختاری و مدیریتی کشور است. این رویکرد که همان مدیریت جهادی است، باید در منظومه مدیریتی سازمان های دولتی و حتی خصوصی، جایگزین مدل مدیریتی فعلی (غربی) شود.
ان شاالله ادامه دارد...
کتاب مدیریت جهادی - مسعود پیرمرادیان ص13 تا 15