پایبندی به اصول و ترویج حق راه رسیدن به وحدت و همدلی
پایبندی به اصول و ترویج حق راه رسیدن به وحدت و همدلی(1)
امام خمینی به دیگران میگفتند حتی اگر شده دور هم بنشینید و با هم چای بخورید و این جلسات را ادامه دهید.
از جمله دستورهای اکیدی که اهل بیت(ع) به دوستانشان دادند و غالباً مغفول واقع شده، مضمون این حدیث است: تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْیُوه؛ [1] با هم به صورت طرفینی ملاقات کنید؛ درباره امر ما با هم صحبت و افزون بر این، امر ما را احیا کنید. ایشان از دوستانشان که از شهرستانها و جاهای دیگر نزدشان میآمدند میپرسیدند آیا شما با هم ارتباط دارید و با هم گفتوگو میکنید؟ آیا اطعام میکنید و همدیگر را دعوت میکنید؟
یکی از آموزههای مکتب تشیع که از اهل بیت(ع) دریافت کردهایم، این است که داشتن روابط دوستانه با کسانی که با شما جنبههای مشترکی دارند را جدی بگیرید؛ ولی متأسفانه شاید دیگران این آموزهها را بهتر از ما یاد گرفته باشند.
از جمله برکاتی که به وسیله حضرت امام (ره) شامل حال جامعه اسلامی و بویژه مردم کشور ایران شد، این بود که کمابیش به این مسائل توجه پیدا شد. امام ابتدا از خود و اطرافیانش شروع و بعد هم از مراجع دعوت کردند. قرار بر این بود که هر هفته یک شب با یکدیگر ملاقات داشته باشند. ایشان به دیگران میگفتند حتی اگر شده دور هم بنشینید و با هم چای بخورید و این جلسات را ادامه دهید. امام گویا شبهای یکشنبه جلسهای برای علما گذاشته بودند و سفارش میکردند در شهرستانها نیز علما با یکدیگر جلساتی داشته باشند. در برخی از شهرستانها که به مناسبتی به آنجا میرفتم، شاهد بودم که افراد علاقهمند به امام این کار را کرده بودند و جلسات هفتگی داشتند. حتی کسانی که شاید اختلاف سلیقه شدید داشتند، به خاطر امر امام دور هم مینشستند و همین باعث شده بود که بسیاری از بدبینیها و اختلافنظرها از بین برود؛ زیرا یکی از دامهای شیطان این است که با ایجاد یک بدبینی ساده کار را شروع میکند و بهتدریج ایجاد دشمنی میکند: إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَن یوقِعَ بَینَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء.[2] راه مقابله با آن نیز این است که انسان بکوشد حتی با افرادی که اختلاف شدید هم دارد، دیدوبازدید را قطع نکند؛ مگر کسانی که اهل عناد و سوءاستفاده باشند و بخواهند از این دیدوبازدیدها برای ضربه زدن به اسلام و نظام استفاده کنند؛ حتی یک لحظه روبهرو شدن با چنین افرادی نامطلوب است: وَإِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ فِی آیاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ وَإِمَّا یُنْسِینَّکَ الشَّیطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. [3] عبارت وَإِمَّا ینسِینَّکَ الشَّیطَانُ دلالت دارد که نباید در کنار نااهل بنشینید، جز اینکه شیطان موجب این شده باشد که فراموش کنید. البته این احتمال هم [درباره پیامبر اکرم (ص)] وقوع ندارد؛ اما فقط قضیه شرطیه است؛ اگر چنین شد که شیطان شما را فریب داد و دستور ما را فراموش کردید و با نااهلان نشستید، همین که توجه پیدا کردید برخیزید: فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛ یعنی با دشمنان اینگونه باشید؛ اما دوستان خود را تحمل کنید؛ حتی برای کیفیت ارتباط با اهل تسنن، دستور داده شده است که به دیدنشان بروید: عودوا مرضاهم [4] وقتی مریض میشوند، به عیادتشان بروید و با آنها مهربانی کنید و اگر کاری دارند، به آنها کمک کنید: حتی تحملوا الضیب منهم؛ اگر درباره شما جفا میکنند، جفایشان را هم تحمل کنید و به رویشان نیاورید؛ یعنی این موضوع آنقدر مهم است که در ارتباط با سایر مسلمانها، غیراز شیعیان هم سفارش شده است بگونهای باشید که بین شما دشمنی و کدورت ایجاد نشود و حتی اگر با شما بدرفتاری هم میکنند، آن را تحمل کنید: تَحَمَّلُوا الضَّیْمَ مِنْهُم؛ [5] اما متأسفانه در بعضی افراد، اندک اختلاف سلیقه یا رفتاری باعث میشود که بین آنها جدایی ایجاد شود. اگر این روند ادامه یابد، در نهایت کسی باقی نخواهد ماند؛ زیرا غیراز معصومان، هرکسی ضعفهایی دارد؛ ما کسی را نمیشناسیم که هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد، مگر امامان و امامزادههایی، مانند حضرت معصومه (س) یا حضرت ابوالفضل و حضرت علیاکبر علیهمالسلام که خود ائمه ایشان را معرفی کردهاند. بههرحال، اگر دوستانی که جنبههای مشترکی با یکدیگر دارند، اختلاف سلیقهها و رفتارهای هم را تحمل نکنند، در نهایت نیرویی برای انجام امور درست باقی نمیماند. پس اصل دیدوبازدید بین شیعیان مورد تأکید اهل بیت (ع) است.
همنشینیها، عامل از بین رفتن اختلافهای کاذب
این نوع دیدوبازدیدها و میهمانیها مطلوب است و از بروز دشمنیها و کدورتها جلوگیری میکند؛ تجربه نیز نشان میدهد که گاهی انسان میپندارد با کسی خیلی اختلاف سلیقه دارد؛ اما وقتی با هم مینشینند و صحبت میکنند، متوجه میشوند که اختلاف آنها خیلی زیاد نیست؛ بلکه دورادور انسان خیال میکند اختلافها زیاد است. پس خود این نوع دیدارها مطلوب است؛ اما دومین نکته این است که جلسات باید هدفدار باشد: تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا؛ محور موضوع، باید ولایت اهل بیت باشد. به برکت سخنان امام در این دوره فراگرفتیم که ارتباطات فقط محبت نیست؛ بلکه ارتباطی که شما را به هم پیوند میدهد، هدفی است که خداوند در وظایف اجتماعی قرار داده است که در سایه این ارتباطات، زمینهای برای انجام آن وظایف بزرگ و کارآیی اجتماعی فراهم شود که نتیجه آن احیای مسئله ولایت است. اگر بین دوستان اهل بیت ارتباط نباشد، امر آنها میمیرد؛ اگر میخواهید امر ایشان زنده بماند، باید این ارتباطات بین شما محفوظ باشد.
دشمنان بزرگتر برای چیزهای نفیستر
باید توجه داشته باشید که هر چیز نفیستری، دشمنان بزرگتری هم دارد؛ همانطور که اصل اسلام نفیسترین ادیان است، دشمنان اسلام در عالم نیز بیش از دشمنان همه ادیان هستند. مذهب اهل بیت علیهمالسلام مذهب حقی است که باعث نجات انسان در دنیا و آخرت میشود؛ بر همین اساس، دشمنان شیعیان امروز از دشمنان یهود و نصاری سرسختتر هستند و بهطور رسمی میگویند ما با یهودیها و نصرانیها مشکلی نداریم؛ بلکه باید با شیعهها مبارزه کرد. دربارة سایر نعمتها نیز به همین شکل است. وقتی انسانی این نعمت را داشته باشد که با دوستان خوب همفکری و همکاری داشته باشد، شیطان میکوشد تا بین آنها تفرقه ایجاد کند: إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَن یوقِعَ بَینَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء. [6] هدف شیطان این است که دشمنی ایجاد کند.
تحمل، مدارا و گفتوگو، نحوه مواجهه با اختلافها
توجه به این مسئله باعث میشود که خودمان را واکسینه کنیم؛ یعنی خودمان را آماده کنیم تا این نقشه شیطان را نقش بر آب سازیم. راهش نیز این است که اگر انسان اشتباهی از کسی دید، تحمل و مدارا کند و با سعه صدر با او مواجه شود و بکوشد آن اشتباه را برطرف سازد؛ اما برخورد تند و حذفی و اظهار نفرت برای دوستان، زشت، خلاف هدف و نقض غرض است؛ روایات متعددی در اینباره داریم؛ در کتاب تحفالعقول نامهای از امام صادق (ع) وجود دارد که ایشان برای دوستان و نمایندگان در شهرها فرستاده بودند و آنها مقید بودند که روزهای جمعه دور هم بنشینند و این نامه را بخوانند؛ یعنی یکی از کارهایشان این بود که شیعیان هر شهری روزهای جمعه با هم جلسه تشکیل میدادند و این نامه امام صادق (ع)را هر هفته میخواندند. وقتی امام دستور میدهند که با اهل تسنن اینطور رفتار کنید، با شیعیانی که در برخی از مسائل، اندک اختلافی با ما دارند، چگونه باید رفتار کنیم؟ بههرحال، ملاک این است که ما هر چه بتوانیم با بندگانی که بیشتر در راه خدا هستند و به راه خدا کمک میکنند، روابط گستردهتر، عمیقتر و قویتری داشته باشیم؛ پس به طریق اولی با سایر شیعیان باید اینگونه باشیم. البته در هر جایی استثنا وجود دارد و این نیز یک قاعده کلی بیاستثنا نیست؛ اما این ملاک وجود دارد که هر جا انسان احساس کند که ارتباط باعث میشود که هدف الهی هدایت انسانها به سوی خدا، تقویت نظام اسلامی و زمینهسازی برای ظهور ولی عصر(عج) بیشتر باشد، انسان باید بیشتر بها بدهد و هزینهاش را هم بپردازد.
درباره برخی افراد گمانهای دیگری داشتیم؛ ولی وقتی نزدیک شدیم، دریافتیم که آن طور نبودهاند. البته چه بسا گاهی عکس آن نیز وجود داشته باشد و نسبت به کسی خیلی خوشبین باشید، ولی وقتی با او ارتباط برقرار میکنید، درمییابید که اینگونه نبوده است؛ اما براساس این ضربالمثل که بام را به خاطر پشه ترک نمیکنند؛ اگر یک جایی اختلاف پیدا شود، این باعث نمیشود که انسان بگوید اصلا با هیچ کس ارتباط برقرار نکنیم، مبادا در میان آنها چنین فردی باشد. اصل بر این است که با کسانی که در اصول با ما مشترک هستند، نزدیکتر شویم و بیشتر همدیگر را درک کنیم, بیشتر همفکری و همسویی داشته باشیم و فکر نمیکنم کسی شک داشته باشد که این کار به نفع نظام است؛ یعنی نه تنها ضرری برای نظام ندارد، به نفع نظام نیز هست.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام عزه) در جلسه با اعضای جبهه پایداری؛ قم ؛ 27/1/94
[1] کافی، ج 2، ص 175.
[2] مائده/91.
[3] انعام/68.
[4]مستدرک الوسائل، ج 8، ص 312.
[5] وسائل الشیعة، ج 16، ص 207.
[6] مائده/91.