اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

جنبش letter4u

Reba.ir

اندیشه های تمدن ساز

من با اطمینان کامل می‏گویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‏ ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
نشانه‏ ی این وعده ی تخلف‏ ناپذیر در اولین و مهم‏ترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوازه ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد.
پیام رهبری به کنگره عظیم حج - 17/09/1387

کانال ما در سروش:
http://sapp.ir/tamadonsazan

 

ماجرای جالب سخنرانی استاد قرائتی راجع به کتک زدن خر

جلسه اوّل از سلسله سخنرانی‌های تفسیری  ماه رمضان استاد قرائتی در حوزه علمیه نواب

اوّلین روز از سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، با حضور مفسّر برجسته، حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در مدرسه علمیه عالی نواب برگزار شد. بخشی از سخنان شیرین ایشان را در زیر می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

هر چیزی یک اصولی دارد!

فقه اصولی دارد، بنّایی اصولی دارد، خواستگاری و ازدواج اصولی دارد، تعلیم و تربیت اصولی دارد، تبلیغ هم اصولی دارد. باید اصول پژوهش را شناخت. در قدم اوّل باید دید این موضوعی که داریم روی آن تحقیق می‌کنیم چه فایده‌ای دارد و چه مشکلی را حل می‌کند؟

طرف ۱۰ شب سخنرانی می‌کرد، شب اوّل اثبات کرد که حضرت علی علیه‌السلام از آدم برتره، شب دوم بحث کرد که حضرت علی علیه‌السلام از اسماعیل بهتره، از نوح و موسی و عیسی و …. برتره. الان مشکل مملکت ما اینه که حضرت علی علیه‌السلام بالاتره یا حضرت ادریس؟

 قرآن چند آیه در مورد پژوهش لغو دارد:

۱) اصحاب کهف چند نفر بودند؟

داستان اصحاب کهف می‌گوید که اگر ۴ تا بچه مسلمان دارند در فرانسه زندگی می‌کنند، در آن جامعه و فضا حل نشوند؛ همه با هم جمع شوند و در برگزاری مراسم عبادی از جمله سحری و افطاری با هم باشند. داستان اصحاب کهف می‌گوید با هم باشید تا در جامعه فاسد هضم نشوید. حالا چه فرقی می‌کند اصحاب کهف ۴ تا بوده باشند یا ۷ تا؟ مثل این‌که بگوییم بوعلی سینا یا شیخ مفید چند کیلو بودند.

طرف تو حرم امام رضا علیه‌السلام به جای بهره‌گیری از فضای معنوی آن به فکر این است که امام رضا علیه‌السلام با این همه طلا چرا هشتم شده؟ (خنده حاضرین) یا تحقیق کرده که این لوستر حرم، مال زمان شاه عباسه! ۱۰ میلیارد می‌ارزه.

در حوزه هم همین‌طور است؛ علوم قرآنی هست: ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه، قرّاء سبعه…! مثل شخصی که لباس شنا می‌پوشد اما دور استخر می‌دود! این حول القرآنه…! تفسیر قرآن نیست.

2) «عبس» ضمیرش به کی بر می‌گرده؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا یکی دیگه؟

بابا این می‌خواد بگه برخورد دوگانه نداشته باش. می‌گه چرا به فقیر نگاه عبوسانه داری و به پولدار لبخند می‌زنی؟

3) پژوهش سومِ اشتباه که قرآن می‌گوید در سوره «تکاثر» آمده است.

دو تا فامیل دعواشون شد سر این که ما بیشتریم یا شما بیشترین! گفتند: دعوا نداره، سرشماری می‌کنیم! تعداد اعضای فامیل الف بیشتر بودند. ب گفت: زن‌های حامله را باید ۲ تا حساب کنیم! باز هم گروه ب باختند. گفتند: مرده‌هامون موندن. باید بریم قبرستان مرده‌ها رو هم بشماریم!! رفتند گورپدرشون (!) رو هم بشمارن! قرآن، آن‌ها را توبیخ می‌کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فریاد می‌زند و این آیه را می‌خواند که ببینید استخوان‌های پوسیده‌ای که باید باعث عبرت باشد، باعث افتخار شده است!

در زمان جوانی درس کفایه یکی از آقایون می‌رفتم. یک اشکالی کردم. گفت: اشکال به ناقله؟ یا منقول له؟ یا منقول منه؟ یا منقول فیه؟ یا منقول علیه؟ گفتم: آقا من اشکالم یادم رفت… (خنده حاضرین). اسمش را هم می‌گذارند بحث‌های علمی!

آیه علم مضر

هر علمی فایده ندارد. در قرآن در مورد علم مضر آیه داریم. «و یتعلّمون ما یضرّهم و لاینفعهم». این شعاری که در ایران هست که می‌گویند: «اینو بدونی بهتر از اینه که ندونی» غلطه.

۳۵۰ «اعوذ» داریم؛ یکی از این «اعوذ»ها را حضرت هر روز می‌گفت؛ می‌فرمود: «اعوذ بک من علم لاینفع» هر بحثی را که می‌خواهید مطرح کنید باید به یک شبهه و سؤال پاسخ بگویید. باید در بحث شما نور وجود داشته باشد.

تفسیر باید کاربردی باشد!

تفسیر را باید به صورت کاربردی بیان کرد. «انک میت و انهم میتون»؛ تو (ای پیامبر) می‌میری و بقیه هم می‌میرند! مگه کسی به این شک داره!؟ در خدا و وحی شک دارند اما در مرگ شک ندارند. حالا بگویید: ای مردم آمریکا… قرآن ما نور است، قرآن ما وحی است، می‌گوید ای پیامبر تو می‌میری و مردم هم می‌میرند!! میگه: خوب عمه من هم این رو می‌دونه! این‌قدر که شما به قرآن پُز می‌دهید که معجزه است و نور است… همینه؟ نه…

این آیه دارد می‌گوید که:

۱) قوانین خدا استثنابردار نیست. آیت‌الله باشد یا پرفسور، باید پشت چراغ بایسته. هرکی می‌ره تو حمام باید بره زیر دوش. نه این‌که چون آیت‌الله هست اوّل سرش را صابون بمالد!

۲) آیه می‌گوید با مسئولین شفاف حرف بزنید. رک حرف بزنید. رودربایستی نداشته باشید.

۳) خبر تلخ را اوّل به خودت بگو بعد به دیگران. «انک میت» بعد «و انهم میتون».

«لِإیلاف قریش»؛ به من چه؟! مال ۱۰۰۰ سال پیشه. ۱۰۰۰ سال پیش قوم قریش تابستونا می‌رفتن مناطق سردسیر، به من چه ربطی داره؟

این داره می‌گه تابستون که گرمه، درس رو تعطیل نکنین. چه طور مردم برای شکمشون میرن شاندیز، شما طلبه‌ها هم ۴۰ نفر، ۵۰ نفر افرادی که عائله ندارین، جمع بشین برین مناطق خوش آب و هوا ولی درس را تعطیل نکنین. اصلاً چه اشکالی داره کلاس‌های درس از ساعت ۱۰ شب تا ۳ نیمه شب باشه؟

در قمصر کاشان، دیگ می‌ذارن برای گلاب‌گیری. گلاب‌گیری وقتش ۱ ماهه. ۱ ماه بعد گُل نیست، خوب عرق بیدمشک، عرق بیدمشک تمام شد، خوب عرق نعناع می‌گیریم. «لِإیلاف قریش» داره می‌گه تعطیلاتتون را کم کنید. می‌گه جابجا بشین ولی کار را تعطیل نکنین.

اگر از این آیات برای امروز درس نگیریم قرآن می‌شود لغو! می‌شود کتاب تاریخ! ۱۴۰۰ سال پیش قریش جابجا می‌شدند، به ما چه؟! باید قرآن را طوری بفهمیم که برای زندگی ما پیام داشته باشد.

چرا تفسیر نور، تفسیر سال شد؟

بی‌سوادترین مفسر کره زمین من هستم. با زبان روزه روی قرآن دست می‌گذارم که بی‌سوادترین مفسّر قرآن من هستم. فخر رازی، طوسی، طبرسی، حلّی، ملاصدرا، آیت الله جوادی آملی و علامه طباطبائی مفسّر هستند. اما این‌که کتاب تفسیر من کتاب تفسیر سال شد به خاطر این بود که گفتند این تفسیر، تفسیر کاربردی است. باید قرآن را کاربردی کرد. باید مصداق روزش را پیدا کرد.

آیه داریم «الطلاق مرّتان»؛ شما باید از این آیه برداشتی داشته باشید که به درد غیرمسلمان و به درد کسی که همسر هم ندارد بخورد! می‌گه با هر کسی که می‌خوای قطع رابطه کنی همه پل‌های پشت سرت رو خراب نکن. با هر کسی بد شدی، هر چی می‌تونی فحشش نده. با هر کسی هم دوست شدی، تمام رازهات رو بهش نگو؛ شاید فردا دشمنِ هم شدید.

حضرت یوسف و انرژی هسته‌ای!

یوسفی بود. برادران حسودی داشت، به اسم بازی بردنش، پرتش کردن توی چاه… به من چه؟ این داستان رو تو مسجد به جوون بگی، دیگه فردا شب مسجد نمیاد. می‌گن آقا داره داستان چند هزار سال پیش رو تعریف می‌کنه. این داستان رو باید این‌طوری تعریف کرد: جوون‌ها همه شما یوسف هستین، همه شما حسود دارین، به شما حسودی می‌کنن، علامت حسد اینه که نمی‌خواد کمال شما رو ببینه، آمریکا نمی‌تونه رشد شما رو ببینه، می‌گه چرا انرژی هسته‌ای تولید کردی؟ نمی‌تونه ببینه، حسوده. یوسف رو بردن، جوون‌ها شما رو هم می‌برنا!!! حضرت یوسف را به اسم بازی بردند، همه شما رو به اسم بازی می‌برن. یوسف را پرت کردن توی چاه، جوون‌ها شما رو از هدف‌هاتون پرت می‌کنن…

یعنی این داستان حضرت یوسف را باید طوری بیان کنید که این جوانی که آمده مسجد بگه: خدا داره با من حرف می‌زنه. قرآن باید روی صحنه باشد و در متن زندگی وارد شود.

سؤال می‌پرسن چی بدیم؟ خدا جواب می‌ده به کی بدین!

سؤالی که در جمع پاسخ می‌دهید باید مورد نیاز همه باشد. قرآن می‌گوید همه سؤال‌ها رو جواب نده. اصلاً دستورالعمل داره برای این مسئله. «و اجعلنا للمتّقین اماماً»؛ ما باید امام متقین باشیم نه این‌که هر چی خواستند از ما بپرسند. البته باید نیاز عمومی را در نظر گرفت. جای سؤال پرسیدن بین دو تا نماز نیست. بعد از نماز بپرس.

یکی از دستورالعمل‌های قرآن این است: سؤال می‌کنن، شما چیز دیگه‌ای جواب بدین. قرآن می‌گه «یسئلونک ماذا ینفقون» چی بدیم؟ عدس بدیم یا لپه یا قالی یا پتو؟ «قل ما انفقتم بالخیر و بالوالدین و الأقربین» می‌گه اوّل به پدر و مادر و فامیل‌هایت بده. سؤال می‌پرسن چی بدیم؟ خدا جواب می‌ده به کی بدین!

اگر پاسخ سؤالی را بلد نیستید بگویید نمی‌دانم. علامه طباطبائی وقتی بلد نبود می‌گفت نمی‌دانم.

مبلّغ باید شجاع باشد!

یک جایی برای تبلیغ رفته بودم، بانی به من گفته بود راجع به شجاعت ابالفضل بگو، من راجع به کتک زدن خر براشون صحبت می‌کردم. چون خراشونو می‌زدن. منو از اون‌جا انداختن بیرون، نامه نوشتند به اون آقایی که من رو فرستاده بود، گفتند آقا ما این شیخ رو نمی‌خواهیم.

اگر ۲ کیلو هستی، حرف ۳ کیلویی نزن

یکی از حاضرین پرسید: حد و اندازه رک بودن در مورد انتقاد به مسئولین چه مقدار است؟

استاد پاسخ گفت: «رحم الله من عرف قدره»؛ خدا رحمت کند کسی که وزن خود را می‌شناسد. اگر ۲ کیلو هست، حرف سه کیلویی نزند.

امام خمینی رحمة الله علیه یک زمانی روی منبر می‌گفتند: وای بر علماء ساکت مشهد…! وای بر علمای ساکت تهران! وای… رفیقم به من گفت: امام امروز چه سخنرانی آتشینی کرد. بریم از ایشون بپرسیم وظیفه شرعی ما چیه؟ گفتم: امام گفتند وای بر علما، من و تو هنوز داریم لمعه می‌خونیم! گفت: نه ما هم جزء علمائیم. گفتم: من نمیام. رفت و پرسید. امام گفتند: شما چی می‌خونید؟ گفت: لمعه. امام گفتند: برو درستو بخون. ممکن است الان یه حرفی من بزنم، مشکلی ایجاد نشه اما شما همون حرف را بزنی، ببرنت دادگاه ویژه روحانیت.

منبع: سایت اویس

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۳۰
م. هوشیار

قرآن

قرائتی

نظرات  (۱)

هم کلی خندیدم

هم کلی فکر کردم

ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">