پیش بینی آقانورالدین در مورد رضاخان
در مورد حکایت برخورد آقانورالدین با رضا شاه، جناب حجت الاسلام و المسلمین ری شهری می فرماید: رضاخان دوران سربازیِ خویش را در ایام جوانی در اراک گذرانید. روزی برای شرکت در مجلس روضه به خانه ی مرحوم آیت الله حاج آقانورالدین اراکی می رود، وقتی روضه تمام می شود، به هنگام خروج، مرحوم آقانورالدین رو به وی کرده و می گوید: روزی تو شاه این کشور می شوی، مواظب باش به اسلام ضربه نزنی!
او با خوشحالی از آن جلسه خارج می شود تا آنکه پس از روزگاری به سلطنت می رسد. در ایام اولیه ی حکومتش برای تزویر، روزی قصد زیارت حضرت عبدالعظیم را می کند. مأمورانش حرم را قُرق می نمایند. اتقاقاً در آن روز آقانورالدین نیز در حرم حضور داشته است. وقتی مأموران از او می خواهند که از حرم خارج شود، او با کمال صلابت و قاطعیت، مخالفت کرده و به عبادتش ادامه می دهد. مأموران که خود را حریف نمی بینند، وی را رها کرده، ولی به رضاخان خبر می دهند که، فردی روحانی حاضر به ترک حرم نشده است. رضاخان به زیارت آمده و پس از انجام مراسم، ناگهان با مرحوم آقانورالدین مواجه می شود. او را شناخته به نزدش می رود و با احترام، خبری که ایشان به او در دوران جوانی اش داده بود را متذکر می شود، آنگاه از آقانورالدین می خواهد تا از او چیزی بطلبد. آقانورالدین اراکی نگاه سفیهانه ای به رضاخان کرده و می گوید: استغنا داریم!
او معنای جمله ی آقانورالدین را نمی فهمد. دوباره از او طلب خواسته می کند. باز آقانورالدین همان جمله را می گوید. وقتی رضاخان معنای آن را نمی فهمد، راه خود را گرفته و می رود. در میانه راه از تقی زاده می پرسد: استغنا داریم یعنی چه؟ پس از توضیح، تازه می فهمد که آقانورالدین چگونه او را در میان همگان تحقیر کرده است.
اویس زمان و نور عالمان ص152