شهید دیالمه1و2 - کودکی و نوجوانی
يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۳ ب.ظ
کودکی و نوجوانی شهید عبدالحمید دیالمه
- وحید دیالمه روز 14 اردیبهشت 1333 به دنیا آمد.(در تهران)
- مادر وحید از خانواده های اصیل تهرانی بود. نوه آیت الله افجه ای از انقلابیون صدر مشروطه. طاهره خانم؛ زنی متدین و کدبانو که سعی می کرد یک بار هم بدون وضو وحید را شیر ندهد.
- پدرش یک ارتشی بود و ... هیچ وقت از ماشین بیت المال استفاده شخصی نمی کرد.
- حساسیت پدر روی اعتقادات و تضادش با کار در ارتش ضد دین، او را واداشت که به قم سفر کند و به دیدن آیت الله مرعشی برود. برای تعیین تکلیف. بماند و در ارتش خدمت کند یا استعفا بدهد و بساط میوه فروشی راه بیندازد؟ آیت الله گفته بود بمانید و خدمت کنید؛ و او هم ماند و خدمت کرد.
- زندگی مُرفهی داشتند. وحید چیزی برای آسایش کم نداشت.
- پدر از هیچ کمکی در راه فعالیت های سیاسی و اجتماعی وحید دریغ نمی کرد. «فرزند من معلم خوبی برای شاگردانش بود و از قدرت بیان و اطلاعات کافی برخوردار بود. سر و کارش با قرآن و ائمه اطهار بود، همیشه در اتاقش مشغول مطالعه بود. مطالعاتی بسیار وسیع. فرزند من خدمت گذار نظام جمهوری اسلامی بود. و علاقه خاصی به امام خمینی داشت و چند مرتبه خدمت شان مُشرف شده بود. حتی امام بعضی از نوارهای ایشان را گوش داده بودند.»
- پای وحید را پدر به جلسات آیت الله مطهری باز کرد.
- سرهنگ دیالمه در کنار پزشکانی چون دکتر فیاض بخش و دکتر ولایتی پای ثابت و دائمی این انجمن(انجمن اسلامی پزشکان) بود. شهید بهشتی هم برای سخنرانی به انجمن می آمد. مباحث مطرح شده بیشتر دینی و تربیتی بود؛ و البته اخبار احوال امام و مملکت. پدر، وحید را که در دوره متوسطه درس می خواند به این جلسات می برد. وحید به شهید مطهری خیلی ابراز علاقه می کرد. شهید مطهری تأثیرگذارترین استاد وحید بود. وحید نظر آیت الله خامنه ای را هم به خودش جلب کرده بود. جلسات انجمن اسلامی پزشکان شخصیت و فکر انقلابی وحید را برای سال های بعد از انقلاب ورزیده کرد.
- در یک مهمانی خانوادگی وقتی یکی از خانم ها دستش را به سمت وحید دراز کرد تا با او احوال پرسی کند؛ وحید همین طور ایستاد و دستش را دراز نکرد. خانم با تعجب پرسید: پسرم سرما خوردی؟ وحید با هیبت یک مرد جواب داد: نه! با نامحرم دست نمی دهم.
- وحیدِ نوجوان، تماشای تلویزیون شاهنشاهی را در خانه تحریم کرده بود.
- تشویق خواهران به مطالعه را با یاد دادن دعا همراه کرد. یکِ شب جمعه که منزل شان بابت مهمانان شلوغ بود، وحید خواهرانش را صدا زد و به صندوق خانه برد. هر دو متعجبِ این کار وحید بودند. وحید چراغ ها را خاموش کرد و گفت: بیایید دعا بخوانیم. خودش جلو نشست و دخترها پشت سرش. نوار دعای کمیل را توی ضبط گداشت. صدایش به گریه بلند شد. دخترها هم گریه شان گرفت.
- خانواده به یک دیپلم راضی نبودند. وحید هم زمان با درس و مدرسه رسمی، مطالعات اش را ادامه داد و دروس حوزوی را هم آموخت. سیره و حدیث را نزد اساتید قم آموخت و منطق و فلسفه و عرفان را از استاد مطهری.
- مطالعه تفسیر المیزان و کتب اخلاقی آیت الله دستغیب در کنار آثار و سخنرانی های فکری و عقیدتی بزرگان نهضت سیر صعود او را هموارتر می کرد. در میان بزرگان انقلاب او بیشتر متأثر از شهید مطهری بود. روی آثارش خیلی کار کرده بود، به مبانی ایشان اعتقاد داشت و مثل شهید مطهری مورد تهاجم و تخریب قرار گرفت.
برگفته شده از کتاب دیالمه از ص 1 تا 28
چقدر خوب میشد هر کدام از ما که کتابی یا مطلبی را می خواندیم به صورت خلاصه و یا نکات برجسته اش را مطرح می کردیم تا اشتیاق دیگران را در زمینه مطالعه بالا ببریم.
۹۴/۰۲/۲۷