منزوی کردن مجوعه جوانان مومن و انقلابی
یکی از کارهای دشمن، این شد که این مجموعههای مؤمن را منزوی کند. جوان، بی تجربه است. به مجرّد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمی کشور - مثلاً در یک مرکز فرهنگی کشور - دو نفر به او اخم کردند، به او بی اعتنایی کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر میگذارد و او را کُند می کند . یا مثلاً وقتی ببیند که در مجلّاتِ بهاصطلاح ادبی و هنری کشور، چهرههای مخالف با این روش و خط را، بزرگ میکنند، بر جسته میکنند، تعریف میکنند، این جوان دلش آب می شود و روحیهاش را از دست می دهد . وقتی یک فیلمساز، اثرش را به مراکزی می برد که می توانند از او استفاده کنند و کاری کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بی اعتنایی به او میگویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایی که از لحاظ مایههای هنری از کار او کمتر است امّا چون مایه اسلامی ندارد مورد قبول آنهاست؛ این جوان به خودی خود، منزوی و ناامید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم برای این جوانان مؤمن و انقلابی، سوخته و گداخته است. بارها تأسّف خوردهام که چراباید به جوانان به این خوبی، بی اعتنایی شود!؟ اینها هیچ چیزشان ازآن کسانیکه در جاهایی به عنوان هنرمند معروف شدهاند، کمتر نیست. در بسیاری از امور، از آنها خیلی هم بهترند. اما به اینها بی اعتنایی می شود. وقتیکه انسان مطلب را به درستی کاوش می کند ، می بیند سرِ رشته میرسد به اراده خباثتآمیزی در نقطهای! مسؤولین هم متوجّه نیستند. مسؤولین فرهنگی، مردمان خوبی هستند؛ امّا در سطوح بالا، از کارهایی که در سطوح متوسط انجام می گیرد، بیخبرند. لذا، این جوان، این مجموعه جوانان و این جریانها را، ناامید می کنند.
امیدواریم خدای متعال به شما و به جوانان مؤمن و خوب و صالح و سالم ما توفیق دهد واین جوانان، از نامساعد بودن بعضی از زمینهها، مأیوس نشوند. راه صحیح و راه انقلاب و راه انجامِ خدمت را انشاءاللَّه ادامه دهند، و فرهنگ و هنر و ادبیات این کشور را انشاءاللَّه باور کنند.