بررسی بیانات رهبری در دیدار با خبرگان1 - ایجاد نظام اسلامی کامل
*بهمناسبت اوضاعی که در منطقهی ما حاکم است و بلکه اوضاعی که در جهان حاکم است و چالشی که میان جمهوری اسلامی و چند دولت متکبّر و مستکبر بر سرِ قضایای مختلف - چه قضیّهی هستهای و چه بقیّهی قضایا - در جریان است و همچنین بهمناسبت بحثهای اقتصادیای که در داخل کشور هست و تلاشی که مسئولان مختلف هرکدام بهنحوی برای تحقّق مقاصد اسلامی و منافع مردم انجام می دهند، و سرانجام بهمناسبت مسئلهی اسلامهراسیای که امروز یکی از پدیدههای رایج دنیای استکبار و دنیای غرب است - مجموع این مطالب - بهنظر رسید که این موضوع را مطرح کنیم که آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده می کنیم و درمییابیم، این است که مطالبهی اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی بهنحو کامل است؛ مطالبهی اسلام، تحقّق کامل دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس می کند.
#دلیل انتخاب موضوع سخنرانی: اوضاع منطقه و جهان، چالش میان جمهوری اسلامی و چند دولت مستکبر، بحث های اقتصادی در داخل کشور، تلاش مسئولان و مسئله ی اسلام هراسی.
*دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی بهعنوان دین حدّاقلّی نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعدّدی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی منهای بعضی، مذمّت شده است:
سورهی حجر، آیهی ۹۱؛ «همانا که قرآن را جزء جزء کردند [به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند]»
سورهی نساء، بخشی از آیهی ۱۵۰؛ «.... و می گویند: ما به بعضی ایمان داریم و بعضی را انکار می کنیم ...»
حتّی برخی از بخشهای دین که خیلی برجسته است - مثل اقامهی قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامهی قسطیم و اقامهی قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقّق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلّماً اقامهی قسط در جامعه، یک قلم مهم است. از این آیهی شریفه در سورهی مبارکهی حدید، لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط اینجور بهنظر میرسد در ابتدای امر، که هدف از ارسال رسل و انزال کتب و معارف الهی، اقامهی قسط است .... اهمّیّت اقامهی قسط را در جامعه روشن می کند. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول می کند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامهی قسط و همهی همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامهی قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بیتوجّهی قرار بگیرد؛ نه، آیهی شریفه می فرماید که «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر».(۱) یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکّنین در ارض دارد، اینها است که اوّلش «اَقامُوا الصّلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ عاقِبَةُ الاُمور» (۲) [است]. اینجور نیست که اگر ما به قسط توجّه می کنیم، حق داشته باشیم که از اقامهی صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت» (۳) - که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان می دهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. یا وصیّتی که خدای متعال در آن آیهی شریفهی سورهی شوری، به نوح و به ابراهیم و به موسی و به بقیّه کرده است: اَن اَقیمُوا الدّین؛ (۴) آنکه مورد نظر است، اقامهی دین است؛ یعنی همهی دین را باید اقامه کرد؛ وَ لاتَتَفَرَّقوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ماتَدعوهُم اِلَیهِ اللهُ یَجتَبی اِلَیهِ مَن یَشآءُ وَ یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب؛ (۵) یعنی همهی دین - همهی اجزا و همهی ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامهی دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعوهُم اِلَیه؛ (۶) آنچه تو به آن دعوت میکنی، برای مشرکین[گران است]؛ یا در آیهی شریفه در اوّل سورهی مبارکهی احزاب؛ یاَیُّهَاالنَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المنِفقینَ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا؛ (۷) یعنی هم علیم است خدای متعال که احاطهی علمی دارد به تمام اجزا و ذرّات عالم و سازوکار زندگی ذرّات، و هم حکیم است؛ با حکمت، راه تو را در این مجموعه مشخّص کرده و باید دنبال کنی. وَ اتَّبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا * وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ و کَفی بِاللهِ وَکیلًا؛(۸) در مقابلهی با این حرکت تو، دشمنی وجود خواهد داشت. بنابراین [قضیّه] این است.
*نظام اسلامی که ما مدّعی آن هستیم و دنبال آن هستیم وقتی واقعاً اسلامی است که در آن همهی اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام در آن حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرفهای ما و اظهارات ما و کارهایی که می کنیم و این ظواهر امر است؛ سیرت اسلام، این است که ما یک هدفی را، یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامهریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم، حرکت کنیم، با همهی وجود راه بیفتیم؛ آنوقت در آن صورت، سیرت اسلامی هم، هم محفوظ خواهد ماند، هم رو به کمال خواهد رفت؛ یعنی در یک حد هم متوقّف نمی ماند؛ خب، این برنامهای است که ما برای رسیدن به آن اهداف، به آن احتیاج داریم.
#آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهائی که مشاهده میکنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما کافی نیست.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم می شکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است. اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دستکم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئلهی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلىِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمی کند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمی دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.
بیانات رهبری در دانشگاه علم و صنعت ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
*آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده می کنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد می کنند - گاهی می گویند ما تغییر نظام را نمی خواهیم، تغییر رفتار را می خواهیم - [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفتهها و نوشتهها تعبیر می شود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن.
#و من به شما عرض بکنم که تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، به تدریج و خیلی آرام حاصل می شود. توجه بعضی ها به این، غالباً جلب نمی شود، یا خیلی ها توجهشان جلب نمی شود. یک وقتی ممکن است همه متوجه شوند، که کار از کار گذشته باشد. خیلی باید دقت کرد. چشم بینای طبقهی روشنبین و روشنفکر جامعه - یعنی طبقهی دانشگاهی - و چشم بینای دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.
نظام اسلامی، نظام اسلامی است در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامی در ظاهر. صرف اینکه حالا یک شرائطی در قانون اساسی برای رئیس جمهور و برای رهبر و برای رئیس قوهی قضائیه و برای شورای نگهبان و برای که و که معین شده؛ و چه و چه، اینها کافی نیست؛ اگرچه اینها لازم است. انحراف در هدفها، در آرمانها، در جهتگیری ها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول این سالهای طولانی - بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام - درگیرش بودیم؛ جزو درگیریهای اساسی در این دو دههی گذشته، یکی همین بوده. تلاشهای زیادی شده است برای اینکه جمهوری اسلامی را از روح و معنای خودش خارج کنند. تلاشهای زیادی کردهاند؛ به شکلهای مختلف؛ چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای اخلاقی، چه در زمینههای اجتماعی؛ از اظهاراتی که شده و حرفهائی که زده شده.
..این نکته را هم عرض کنیم: علت دشمنی عمیق و آشتی ناپذیر استکبار و در رأس آنها آمریکا و شبکهی صهیونیستی دنیا با جمهوری اسلامی، این حرفهائی که گاهی گوشه و کنار گفته می شود - چه چیزهائی که آنها شعارش را می دهند، چه تصوراتی که بعضی در داخل می کنند - نیست. مسئله این است که جمهوری اسلامی یک »نفی» با خود دارد، یک «اثبات«.
نفی استثمار، نفی سلطهپذیری، نفی تحقیر ملت به وسیلهی قدرتهای سیاسی دنیا، نفی وابستگی سیاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی؛ اباحیگری؛ اینها را جمهوری اسلامی قاطع نفی می کند.
یک چیزهائی را هم اثبات می کند: اثبات هویت ملی، هویت ایرانی، اثبات ارزشهای اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، تلاش برای دست پیدا کردن بر قلههای دانش؛ نه فقط دنبالهروی در مسئلهی دانش، و فتح قلههای دانش؛ اینها جزو چیزهائی است که جمهوری اسلامی بر آنها پافشاری می کند.
این نفی و این اثبات؛ اینها دلیل دشمنی آمریکا و دشمنی شبکهی صهیونیستی دنیاست. اگر نفوذ آمریکا را قبول کنیم، دشمنیها کم خواهد شد؛ اگر راضی شویم که ملت ما به وسیلهی بیگانگان به طرق مختلف تحقیر شود، دفاع از هویت ملی یا دفاع از ارزشهای اسلامی را کنار بگذاریم، مطمئناً دشمنیها به همین نسبت کم خواهد شد. اینکه می گویند جمهوری اسلامی رفتار خود را عوض کند، یعنی این. شنفتهاید گاهی مسئولین سیاسی کشورهای مستکبر از قبیل آمریکا، دربارهی ایران که صحبت می کنند، می گویند: ما نمی گوئیم جمهوری اسلامی از بین برود، می گوئیم جمهوری اسلامی رفتارش را عوض کند. رفتارش را عوض کند، یعنی این؛ یعنی از این نفی و از این اثبات دست بردارد. این را می خواهند.
بیانات رهبری در دانشگاه علم و صنعت ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
*حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّ مشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم - حالا خدای متعال بیش از آنچه در توان ما و در قدرت ما است، از ما توقّع نمی کند - امّا تلاش ما این باشد و هدفگذاری ما این باشد که همهی اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعهی ما تحقّق پیدا کند.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان - 1393/12/21
۱) سورهی حج، بخشی از آیهی ۴۱؛ «همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می دارند و زکات می دهند و به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند باز می دارند...»
۲) همان؛ «... و فرجام همهی کارها از آنِ خدا است.»
۳) سورهی نحل، بخشی از آیهی ۳۶؛ «... [تا بگوید:] "خدا را بپرستید و از طاغوت [ = فریبگر] بپرهیزید"...»
۴)سورهی شوری، بخشی از آیهی ۱۳؛ «... دین را برپا دارید...»
۵)همان؛ «... و در آن تفرقهاندازی نکنید. بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرامیخوانی، گران میآید. خدا هرکه را بخواهد، به سوی خود برمی گزیند، و هرکه را که از در توبه درآید، به سوی خود راه می نماید.»
۶)سورهی شوری، بخشی از آیهی ۱۳؛ «... بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرا میخوانی، گران میآید ...»
۷) سورهی احزاب، آیهی ۱؛ «ای پیامبر، از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر، که خدا همواره دانای حکیم است.»
۸) سورهی احزاب، آیات ۲و۳؛ و آنچه را که از جانب پروردگارت به سوی تو وحی می شود، پیروی کن که خدا همواره به آنچه می کنید آگاه است. و بر خدا اعتماد کن، همین بس که خدا نگهبان [تو] است.»