امام گفت پوست از کله ات می کنم - عدم تأثیرپذیری امام
یکی از روزنامه ها از قول یکی از فرزندان امام نوشته بود که ایشان (امام) در خانه به حرف ما گوش می داد. بله، این بحثش جداست. در غیر خانه هم در جاهایی که به اصول و مبانی برنمی گشت امام به سخنان دیگران اهمیت می داد، ولی در اصول و چارچوب ها ابداً تابع نظر کسی نبود. یک شب بعد از شهادت آقا مصطفی که به نظر ما حرکت مرموزی بود "یاسر عرفات" پیام تسلیتی فرستاده بود که آقای جلال الدین فارسی در بیروت ترجمه کرده و فرستاده بود. آقای سید عماد الدین هم که یک روحانی فلسطینی بود این متن را آورده بود. آن روز من در دفتر امام بودم و مترجم حرف های امام برای او شدم. مواقعی که امام سخنرانی می کردند ما می ماندیم منزل ایشان و متن را پیاده می کردیم که با تلفن برای انجمن اسلامی دانشجویان اروپا و برای مبارزان در تهران بخوانیم. آن شب من و حاج احمد آقا و آقای دعایی و آقای املایی و آقای فردوسی پور نشستیم که اعلامیه یاسر عرفات را در تلفن بخوانیم که آن طرف بگیرند و چاپ کنند.
عرفات نوشته بود "فوت" فرزند گرامی تان را تسلیت می گویم.
جلال الدین فارسی هم عین همان فوت یا مرگ را ترجمه کرده است.
ما همگی معتقد بودیم که باید می نوشت "شهادت". بحث بین ما در گرفت. یکی از دوستان گفت بنویسیم شهادت. من و آقای فردوسی پور مخالفت کردیم. ما تعهد کرده بودیم که بدون اذن امام هیچ کاری نکنیم. آقای فردوسی پور گفت من می روم می پرسم. حاج احمد آقا هم بلند شد و رفت داخل. حدود ساعت ده شب بود. آقای فروسی پور رفت و گفت که متن این طور است و این آقایان نظرشان این است که شهید نوشته شود. امام فرمود: "نخیر حق ندارید یک کلمه هم پس و پیش کنید."
آقای فردوسی پور آمد و این را گفت. احمد آقا که تازه و بعد از شهادت آقا مصطفی سه چهار ماهی میشد که به نجف آمده بود و شاید هنوز با اخلاق و شیوه انقلابی امام آشنایی نداشت پیش امام رفته بود. وقتی آمد دیدیم رنگ به چهره ندارد و چشم هایش داشت از حدقه در می آمد. سرخ شده و دارد میلرزد. بعد چمباتمه زد و نشست و گفت: «هرچه هست بنویسید». سوال شد چی شده؟ احمد آقا گفت: من داشتم میآمدم بیرون، امام به من گفت:" احمد! اگر یک کلمه از جملات مردم را پس و پیش کنی، پوست از کله ات می کنم."
حجت الاسلام محمد رضا ناصری، ماهنامه فرهنگی یادآور، سال اول شماره اول، خرداد 1387 ص44