اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

جنبش letter4u

Reba.ir

اندیشه های تمدن ساز

من با اطمینان کامل می‏گویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‏ ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
نشانه‏ ی این وعده ی تخلف‏ ناپذیر در اولین و مهم‏ترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوازه ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد.
پیام رهبری به کنگره عظیم حج - 17/09/1387

کانال ما در سروش:
http://sapp.ir/tamadonsazan

وصیت نامه کامل شهید امیر حاج امینی

شهید امیر حاج امینی

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او؛

بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیدم، و آن در این جمله خلاصه می شود:

(‌خدایا عاشقم کن)...

از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام، و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ می کنم، ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر)

هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام: اول اینکه با این همه گناه، او دوباره مرا به سرزمین پاکی و اخلاص و صفا و محبت بازم گرداند، پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد، هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم، اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟

دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدیهایم بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به رنجش کسی نمی شوم، حتی رنجشی بسیار کوچک و ناچیز، ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هر رنجی می شوم؛

بله! به این دو چیز دل خوش کرده ام.

پس ای پروردگار من...اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای پس مرا به آرزویم که...برسان!

و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، بیا و مرا مرنجان و خوشنودم کن و مرا با خودت...!

دنیا برای ضعیف نفسان یک گرداب هلاکت است، اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای برما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او در این گرداب هلاک نگردد.

ای حسین...

ای مظلوم کربلا...،

ای شفیع لبیک گویان

ندای ( هل من ناصرت) را من نیز لبیک گفتم،

شفاعتم کن!

و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم.

ای خدا...

بسیار بد و ضعیفم، و در مقابل گناه یارای مقاومت ندارم، زیرا هنوز نشناختمت؛ و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده ام، زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم، و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختت سختی کشم. سختی که پر از شیرینی و لذت است، ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد!

خالقا...

تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم بیا و

(( عاشقم کن))

اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد.

همه آرزویم این است که ببینم زتو رویی     چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

اگر چنین کنی دیگر هیچ نمی خواهم، چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی از این بند رهایی یافته و دیگر به سویت پر...!

خدایا...

دلِ شکسته و مهربانم را مرنجان،

تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم

من نیز دلی شکسته دارم؛

ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دل، این درد دل، نمی دانم چه بگویم، این تجربه تلخ یا این وصیتنامه، این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند. البته در این امر شکی نیست، ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است..

       یارب ز کرم بر من درویش نگر                     در من منگر در کرم خویش نگر

                             هر چند نیم لایق بخشایش تو            برحال من خسته دل ریش نگر

حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم، بیائید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. و با او آشتی کنید، زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید، دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید و دیگر هر چه میکند او می کند و هر کجا می برد، او می برد. ولی در این راه آماده و حاضر به تقبل هرگونه رنج و سختی همانند:

مظلوم کربلا حسین(ع) و پیامدار او زینب(س) باشید. هر چند که سختی و رنجهای ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد. بله، خداگونه شدن مشقات و مصائب دارد، زیرا کلیدش و نشانش همین است و در عوض آن چیز که برای شما می ماند...! و آن بسیار عظیم و شیرین است؛

              در راه طلب پای فلک آبله دارد              این وادی عشق است و دوصد مرحله دارد

        درد و غم رنج است و بلا زاد ره عشق                    هر مرحله صد گمشده این قافله دارد

                               صد مرحله را عشق به یک گام رود لیک            در هر قدم این ره چه کنم صد تله دارد

              گر دست مرا جاذبه عشق نگیرد            فریاد نه جان زاد و نه دل راحله دارد

خدایا! شکرت، آنچنان شکری که تو لایق آنی.

خدایا! عاقبت به خیرمان بگردان.

خدایا! ما را به راه راست هدایت فرما.

خدایا! ما را آنی به خودمان وامگذار.

خدایا! گناهان ما را ببخش.

خدایا! آبروی ما را مریز.

خدایا! مریض های اسلام را شفا عنایت فرما.

خدایا! اسلام و مسلمین را پیروز فرما.

شنبه 7/4/65  -   ساعت 5 بعدازظهر -   بنده مخلص و گنهکار، امیر حاج امینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">