شعر زیبای شهریار در مورد بسیج:
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج
تا علمدارش گشاید بال شاهین علم
می دهد فرمان حسینت کو بود شاه بسیج
شعر زیبای شهریار در مورد بسیج:
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج
تا علمدارش گشاید بال شاهین علم
می دهد فرمان حسینت کو بود شاه بسیج
بسیج ای دست و بازوی ولایت
خط سرخ عزل تا بی نهایت
تو را نشناختن حق ناشناسی ست
تعارض با تو کفر و ناسپاسی ست
بسیجی سست و بی حال است آیا
زبان غیرتش لال است آیا
بسیجی از چه رو خاموش ماندی
زبان بستی سراپا گوش ماندی
نمی بینی مگر دجاله ها را
سرود شوم نفی لاله ها را
دربارهی این مسأله اگر بخواهیم یک جمله عرض کنیم، این است: مذاکرهکنندهها و مأموران دولت جمهوری اسلامی دنبال این کار هستند؛ دارند حرف می زنند و کار می کنند؛ همان خط قرمزهایی را هم که مسؤولان کشور در اظهاراتِ علنی گفتهاند، آنها هم در مذاکراتشان دنبال میکنند؛ لیکن آن چیزی را که باید به جِد به طرف های مذاکره گفت و در میان گذاشت، این است که به این فکر نباشند که با حرفهای نادرست و غیرمنطقی خود، ملت ایران را معتقد کنند که طرفها اعتقاد به منطق ندارند. اگر ملت ایران به این نتیجه رسید که طرفهای صحبت به منطق پایبند نیستند، گفتگو با آنها را ترک خواهد کرد؛ چون کسی که اهل منطق نیست، چه گفتگویی، چه حرفی؟! ما در یک سال گذشته نشان دادهایم که اهل منطق هستیم و منطق داریم. گفتند میخواهیم شفاف باشید؛ گفتیم خیلی خوب، مقررات جهانی است؛ نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی هستهیی بیایند بازدید کنند تا اگر نگرانند، نگرانیشان برطرف شود. نظام جمهوری اسلامی منطق را شاخص کار خودش قرار داد. آنجایی که چیزی را قبول کرد، با منطق بود؛ آنجایی که چیزی را رد کرد، با منطق بود. هرجا هم خواستند زورگویی کنند، جمهوری اسلامی ایستاد و قبول نکرد. زورگویىِ طرفهای مقابل، نشاندهندهی بی منطقىِ آنهاست؛ منطق ندارند. «شما باید غنی سازی را تعلیق بلندمدت کنید»؛ چرا و به چه دلیل؟ چه ربطی بین شفافسازی و تعلیق یا توقف غنی سازی است؟ با هم هیچ ارتباطی ندارد.
برای دریافت اندازه بزگتر این اینفوگرافیک روی آن کلیک کنید.
بسیج سیاسی است، اما سیاستزده نیست، سیاسی کار نیست، جناحی نیست؛
بسیج مجاهد است، اما بی انضباط نیست، افراطی نیست؛
بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافی نیست؛
بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضی نیست؛
بسیج اهل جذب است - گفتهایم جذب حداکثری - اما اهل تسامح در اصول نیست؛
یک جوان دانشجوی کمسال با یک مجموعهی معدودی که خودش اسم آن را گذاشته تیپ - صد نفر آدم یک تیپند؟! صد و پنجاه نفر آدم یک تیپند؟! او خودش میگوید تیپ! - می رود به غرب کشور یا جنوب، با این تیپ مؤمن و مخلص، در مقابل جبههی دشمن با یک واحد رزمیِ مجهز و یک فرماندهیِ سابقهدار می جنگد. این ابزاری ندارد، جز همین ابزارهای ابتدائی، اما او به برترین ابزارها مجهز است؛ این تجربهی فرماندهی ندارد، اما او به قدر عمر این، فرماندهی کرده. اینها در مقابل هم قرار می گیرند، این بر او غلبه پیدا می کند؛ تانک او را مصادره می کند، امکانات او را مصادره می کند، پیروز برمی گردد. این با خودسازی به وجود میآید. بدون خودسازی نمی شود وارد این میدانها شد.
بعضیها می ترسیدند. بعضیها از پیش قضاوت می کردند که نمی شود - اصلاً می گفتند نمی شود - هرجا هم حضور بسیجی بود، مخالفت می کردند. من می دیدم مردان مؤمنِ باصلاحیتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال می کنند از این که مجموعهی بسیج با آنها و همراه آنها باشد؛ این را من خودم در دوران جنگ مکرر دیدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشی اصرار داشت که مجموعهی بسیجی با او همراه باشند؛ دوست میداشت، استقبال می کرد؛ اینجا در تهران یک عدهای نشسته بودند، نق می زدند که آقا چرا اینها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را کردند؟ از حضور بسیجی ناراحت بودند. چون امید نداشتند، مأیوس بودند، می گفتند نمی شود کاری کرد؛ اما وقتی که وارد شدند، دیدند این ورود، امیدآفرین است؛ همهی این استعدادها را جوشش می دهد.