شعر زیبای شهریار در مورد بسیج:
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج
تا علمدارش گشاید بال شاهین علم
می دهد فرمان حسینت کو بود شاه بسیج
شعر زیبای شهریار در مورد بسیج:
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج
تا علمدارش گشاید بال شاهین علم
می دهد فرمان حسینت کو بود شاه بسیج
به نقل از پرتال بسیج دانش آموزی کشور: انتقادی تند و تیز از سطحینگری بعضی از حزباللهیها روی منبر. این، مهمترین بخش از یکی از سخنرانی های محرم امسال روحانی مشهور در دانشگاه امام صادق (ع) بود. حجت الاسلام «علیرضا پناهیان» که چند سالی میشود با سخنرانیهای موضوعیاش در هیأت «میثاق با شهدا» مراسم دهه اول محرم دانشگاه امام صادق (ع) را به یکی از جذابترین و پرطرفدارترین مراسم مذهبی در تهران تبدیل کرده، در بخشی از سخنرانی شب چهارم محرم خود در این دانشگاه که با موضوع کلی «راز لذت بندگی و دوری از رنج زندگی» ضمن برشمردن ضعفهای نظام تعلیم و تربیت در مدارس، از سطحینگری بعضی از حزباللهیها و بسیجیان در پرداختن به موضوعات فرعی چون «بیحجابی» و «کنسرتها» و فراموش کردن مسائل اصلی، به شدت انتقاد کرد.
این مفسر قرآن کریم ضمن توصیه به نماز اول وقت ابراز داشت: نکند وقت نماز چراغ اتاق بسیج روشن باشد! درست نیست که در مسجد باشیم و خود را مشغول کارهای بسیج و کانون کنیم و در نماز جماعت شرکت نکنیم چون هیچ چیز نمیتواند جای نماز جماعت را بگیرد. روزی حضرت علی(ع) برای نماز صبح به مسجد نیامد پیامبر اکرم(ص) علت را جویا شدند، حضرت زهرا فرمودند که علی(ع) شب را تا صبح عبادت کرده است و چون چشمهایش میسوخت نتوانست در نماز جماعت صبح شرکت کند. این حدیث در سفینهالبحار نقل شده است که حضرت رسول(ص) فرمودند: یا فاطمه(س) به علی(ع) بگو شب تا صبح را بخوابد اما در نماز جماعت صبح شرکت کند بهتر از عبادت تا صبح و خواندن نماز فرادی است.
بسیج ای دست و بازوی ولایت
خط سرخ عزل تا بی نهایت
تو را نشناختن حق ناشناسی ست
تعارض با تو کفر و ناسپاسی ست
بسیجی سست و بی حال است آیا
زبان غیرتش لال است آیا
بسیجی از چه رو خاموش ماندی
زبان بستی سراپا گوش ماندی
نمی بینی مگر دجاله ها را
سرود شوم نفی لاله ها را
رهبر نشوی تنها، من یار تو می گردم
وز جرگه عُشاقت، سردار تو می گردم
گر لشکر سفیان ها از غرب به پا خیزند
در قحطی انسان ها عمّار تو می گردم