به گزارش عمارنامه؛ محمد عبدالهی، سردبیر نشریه "خردنامه" طی یادداشتی نوشت:
برخلاف دیدگاه برخی فعالان سیاسی و فرهنگی که معتقدند دولت یازدهم در حوزهی فرهنگ، فاقد سیاست و برنامهی مدونی است، اظهارات رئیس جمهوری و مشاوران ایشان و نیز عملکرد دولت در حوزهی فرهنگ، نشان میدهد که دولت، رویکرد منسجم و نظاممندی را در طرحریزی کلان فرهنگی دنبال می کند.
مرور ادبیات و مواضع فرهنگی مسئولان و متولیان فرهنگی و شخص رئیس جمهوری، شواهدی بر جاری شدن یک تئوری قدیمی اما بهروز شده ارائه می دهد.
واگذاری اختیار حاکمیتی در حوزهی فرهنگ به مردم، تسامح و تساهل با دیدگاههای فرهنگی متعارض و مخالف، تأکید بر چندصدایی و فضای باز فرهنگی، جدایی هنر و فرهنگ از دین و سیاست، هنر به مثابهی هنر، عدم تفکیک هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی، ویترینی جذاب است که دولت تا کنون تلاش کرده از رویکردهای فرهنگی خود ارائه دهد. ویترینی گول زننده که در وهلهی اول، تداوم سیاستهای فرهنگی عصر اصلاحات را به ذهن متبادر میکند اما با کمی درنگ، حاکی از عقبهی فکری عمیق دولت و تلاش برای پیادهسازی یک نظریهی فرهنگی نه چندان خوشنام در فضای فرهنگی و سیاسی ایران است. کلیدواژهای به نام «اسلام اجتماعی»، «اسلام غیرسیاسی» و «اسلام سکولار» که در پس نقاب خوش رنگ و لعاب فرهنگی دولت یازدهم، لانه کردهاست.
فرضیهی این نوشتار آن است که در میان جریانهای فرهنگی و موثرین عرصهی فرهنگ در ساختار دولت، با قاطعیت تمام میتوان گفت که تئوری فرهنگی «اسلام اجتماعی و رحمانی»، در حال پیاده سازی و گسترش است. تئوریای که برای اجرایی شدنش شخص حسامالدین آشنا به عنوان مشاور امور فرهنگی رئیس جمهوری، متولی همراه کردن تمامی شئون فرهنگی و دستگاههای مسئول در دولت با این نظریه است.
برای اثبات این فرضیه، با مروری مختصر بر آراء و نظرات فرهنگی دولت یازدهم و کنار هم قرار دادن صحبتها و نوشته های رئیس جمهوری و حاملان تئوری اسلام غیرسیاسی و تأثیر آن بر عملکرد دولت، به محوریت نظریهی «اسلام اجتماعی» بر سیاستهای فرهنگی دولت خواهیم پرداخت و با انطباق این خط فکری با برخی نظریه های قدیمی، با نگاهی عمیقتر عقبهی فکری و فرهنگی دولت یازدهم را بررسی خواهیم کرد.