۰۸آذر
*** یک بار در دانشکده ولیمه دادند. همسرشان آبگوشت درست کرده بود. بعد از کلاس ما را صدا کردند و گفتند که هرکس به نوبه خودش بیاید و گوشت این را بکوبد. یکی از بچهها هم فیلم گرفت. آبگوشت را خوردیم؛ چقدر هم صمیمی. اینهایی را که تعریف میکنم، به هیچ عنوان روی بحث علمی تأثیر نمیگذاشت. وقتی سر کلاس درس بودیم، باید شش دانگ حواسمان جمع میبود. روی تمرینها خیلی حساس بود. اگر کسی انجام نمیداد، جدی تذکر میداد. در عین حال اینقدر صمیمی بود. /شاگرد شهید*