به جان دوست قسم که اگر علوم الهی و دینی، ما را هدایت به راه راستی و درستی نکند و تهذیب باطن و ظاهر ما را نکند، پست ترین شغلها از آن بهتر است؛ چه که شغلهای دنیوی نتیجه های عاجلی دارند و
به جان دوست قسم که اگر علوم الهی و دینی، ما را هدایت به راه راستی و درستی نکند و تهذیب باطن و ظاهر ما را نکند، پست ترین شغلها از آن بهتر است؛ چه که شغلهای دنیوی نتیجه های عاجلی دارند و
برنامه تلویزیونی ثریا یکسال پیش مستقیماً از طرف رهبر انقلاب مورد تمجید قرار گرفت. تمجید رسمی رهبران انقلاب از یک برنامه تلویزیونی از ابتدای انقلاب تاکنون تقریبا کم سابقه بوده است. ولی جالب اینکه دقیقا در سالگرد این پیام خبر تعطیلی برنامه ثریا رسانه ای شد. مسئولان صدا و سیما تکذیب کرده اند و می گویند ثریا به روی آنتن برخواهد گشت و یا می گویند ثریا با برخی تغییرات برخواهد گشت که نشان از فشارها برای محدود کردن ثریا دارد. گذشته از صحت و سقم اخبار این روزها آنچه عیان است اینست که مدتی است که برنامه تلویزیونی «ثریا» به روی آنتن نمی رود. مدیران صدا و سیما هیچ گونه توضیح شفافی در رابطه با تعطیلی چند هفته ای ثریا نمی دهند و مسئولان برنامه ثریا نیز از شفاف گفتن دلیل مشکلات بوجود آمده با رسانه ها خود داری می کنند. آنچه تاکنون از فضای رسانه ای می شود فهمید اینست که کفه ترازو به نفع منتقدان تعطیلی برنامه ثریا سنگینی می کند.
مدیریت جهادی، مدیریت شورایی نیست؛ مدیریت کردن سازمان به صورت شورایی، کاری اشتباه و خسارت بار است و باعث استهلاک منابع سازمان، بی نظمی در کارها، صدور دستورات متناقض و سردرگمی کارکنان و در نهایت، باعث شکست برنامه ها خواهد شد. آنچه در مدیریت جهادی تایید شده است، واگذاری مسئولیت و اختیار بر عهده یک فرد است. در مدیریت جهادی، مدیر باید برای تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها با نخبگان و همکاران و اهل فن مشورت کند و نظرات آن ها را دریافت کند. سپس ضمن بررسی دیدگاه ها و مشاوره ها، بهترین آن ها را در تصمیم گیری اش تأثیر دهد.
مرﺩ ﻓﻘﯿﺮﻯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮐﺮﻩ ﻣﻰ ﺳﺎﺧﺖ، ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮﯾﻰ ﻣﻰ ﺳﺎﺧﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﻰ ﺍﺯ ﺑﻘﺎﻟﻰ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﻰ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎﯾﺤﺘﺎﺝ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﯾﺪ.
ﺭﻭﺯﻯ ﻣﺮﺩ ﺑﻘﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺮﻩ ﻫﺎ ﺷﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻭﺯﻥ ﮐﻨﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻭﺯﻥ ﮐﺮﺩ، ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﺮ ﮐﺮﻩ ۹۰۰ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ.
نامهای است از پدری پیر فرسوده، که عمر خود را به مشتی الفاظ و مفاهیم به پایان رسانده، و زندگی خویش را در لاک خویشتن تباه نموده، و اکنون نفسهای آخرین را با تأسف از گذشته خود میکشد، به فرزند جوانی که فرصت دارد تا چون عبادالله صالحین در فکر رهانیدن خود از تعلق به دنیا که دام ابلیس پلید است، باشد.
پسرم! از من گذشته... لکن تو نعمتِ جوانی داری و قدرتِ اراده، امید است بتوانی راهی طریق صالحان باشی. تو جوانی1 و با قدرت جوانی که حق داده است می توانی اولین قدم انحراف را قطع کنی
خدایا پس چرا من زن ندارم؟/ زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما/ همان یک دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت به من:/ مجرد, بهر تو مسکن ندارم
یک دامنه دام (فضای مجازی)
نکته هایی مهم و کلیدی درباره اخلاق در فضای مجازی:
* شروع با نام و یاد خدا و جمله شریفه بسم الله الرحمن الرحیم باشد .
* هدفم را از جست و جو در اینترنت از قبل مشخص کنم ؛ صرفاً برای تفریح آن هم بدون هدف ، یا برای این که حوصله ام سر رفته ، صحیح نیست.
* می توانم جمله ای درباره خدا یا ناظر و شاهد بودن او در گوشه مانیتور بچسبانم تا یاد آور من باشد . مانند « الم یعلم بانّ الله یری ؛ آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند . »
پایداری در مسیر، متزلزل نشدن و جانزدن در مواجهه با مشکلات و موانع، موجب تقویت توان مدیریت شده، نفوذ در موانع و زوال آنها را در پی خواهد داشت. این پایداری فقط برای مدیر نیست، بلکه همه کارکنان باید مدیر را در این راه یاری دهند.
باید در برابر هیاهوها و جنجال ها ثابت قدم بود و جانزد؛ چرا که دست مومنان، دستِ برتری است. راه خدا، ترس و اندوه ندارد، بلکه راه سعادت و پیروزی است.
ای مومنان، (در تصمیم خود) سستی نکنید و اندوهگین نشوید؛ چراکه اگر شما ایمان داشته باشید، برتر هستید. (آیه 139 آل عمران)
نباید از سرزنش ها بیمناک شد و از تمسخرها رنجید.
دیشب به خواب دیدم ،گردیده ام نمونه// دربین کارمندان اندر اداره خود
تشویق می نمودند، کف می زدند مرتب// در آسمان بختم دیدم ستاره خود
آمد مدیرنزدیک ،با چهره ای گشاده// در دست او دو سکّه با یک سوییچ پیکان
من را به پیش خود خواند ،از بهر اخذ آنها // رفتم گرفتم هردو با دستهای لرزان
این آلات و ادوات و اختراعات محیرالعقولی که خداوند نصیب اروپای امروز کرده، اگر به طور عقل و در تحت پرچم دین الهی اداره می شد، علام یکپارچه نورانیت و معدلت می شد، و سرتاسر دنیا به روابط حسنه می توانست سعادت ابد خود را تأمین کند؛
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند. ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمی شود. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین میاندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمیدارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ میگذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش میشود. ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ می فرستد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش میگذارد.
روزی حاکم شهری دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن بزنند. وزیر حاکم که مردی خردمند بود پیش حاکم رفت تا علت را جویا شود و جان باغبان بیچاره را نجات دهد.
وزیر پس از انجام تشریفات معمول پرسید: «حاکم به سلامت باد، چه گناهی از این نگون بخت سر زده که چنین عقوبتی بر او رواست؟»
حاکم با نگاهی خشمگین به وزیر گفت: «این نگون بخت که می گویی چند باریست که وقتی دزدان، به قصر دست درازی می کنند و از
مثل میت
حتما شما هم این ضربالمثل را درباره خانمها شنیدهاید که به آرایشگرها میگویند «هر کاری میخواهی بکن، اصلا منو بکش ولی خوشگلم کن!» این را اضافه کنید به ماسک صورت، و جراحی بینی و...، من یک تقلب به خانمها برسانم: شما که از ازدواج موقت و مجدد و خیانت خوشتان نمیآید چرا سر بهسر شوهران و ما مشاوران می گذارید؟ شنیده اید بسیاری از مردان نسبت به خانمهایشان چه می گویند؟ «کالمیتِ بینَ یدیِ الغسالِ؛ یعنی همسر ما مثل جنازه ای در دستان مردهشور است!» مثل سیب زمینی بیروح، سرد مثل یخچال و... زنی که به آرایش، به لباس، به وضع سر و صورت، به مراسم و تشریفات رو کم کنی از جاری و خواهر شوهر و متعلقات اهمیت می دهد، چرا نباید برای اتاق خوابش برنامه داشته باشد؟!
بکش و خوشگلم کن
راستش در طول تاریخ مسئله زیستی جنسی برای مرد بسیار مهم بوده، و هم بهدلیل طبیعت مردانه اش و هم بهدلیل فاصله گرفتن از دین و اخلاق، این شهوت، مهار نشده است. برخی از دستورات شرع که حتی خانمها آنها را املبازی و تحجر می دانند، برای مهار کردن همین شهوت بیافسار است. دودی که خانم ها با بزک کردن برای دیگران، عشوه و خوش و بش با نامحرم، با انتخاب شغل مختلط با مردان، با نشستن کنار خانوادهها برای دیدن فیلمهای مبتذل، با اجازه دادن به شوهر از اینکه درباره اوصاف جنسی زن دیگری بگوید و آلبوم عکس آنها را ببیند، و... بهخیال روشنفکری و بهروز بودن بهراه می اندازند، اول از همه به چشم خودشان می رود.