آقانورالدین عراقی - اویس زمان
در انتهاییترین قسمت قبرستان قدیمی اراک (۱۰۰ متری شمال غرب مصلای شهر اراک) مقبرهای قرار دارد که 90 سال پیش شخصیتی در آن آرام گرفت که در آن دوران به اویس زمان شهرت یافت.
آقا نورالدین که پدربزرگها و مادربزرگهای اراکی سخنان زیادی از کرامات وی نقل می کنند در زمان خود و به گفته عالمان هم عصر وی و آنچه در کتاب "اویس زمان نور عالمان" آورده شده است از ناحیه مقدسه امام زمان لقب "اویس زمان" گرفت.
پدر و اجدادش از سادات معروف و دانشمند کرهرود اراک هستند که سلسله نسب شان به امام سجاد علیه السلام می رسد.
* مردی حکیم و با کیاست بود و به پیروان دیگر ادیان نیز به دیده احترام می نگریست. هرگز اجازه نمی داد، اقلیت های مذهبی آزار ببینند و عقیده داشت برخوردهای زیان بار و اشتباه برخی از افراد غافل، با این گروه ها، به قداست اسلام در انظار دیگران لطمه می زند. معتقد بود باید با رعایت مقررات اسلامی در پرتو عطوفت دینی با فرقه های مذکور برخورد کرد تا متوجه جاذبه آن شده، با میل درونی به سوی اسلام روی آورند.
* کرامات آقانورالدین
این عالم پارسا به واسطه مخالفت با نفس و اجرای دقیق وظایف شرعی، به چنان نورانیت و صفای باطنی نائل گشته بود که امور خارق العاده و کرامات بسیاری از ایشان به ظهور می رسید. یکی از علمای اراک به نام حاج آقا صابر، که منبری و پیشنماز بود، به زیارت کربلا رفته بود، خبر آوردند که وفات کرده، وقتی این خبر به آقا نورالدین، رسید ایشان سرش را روی کرسی گذاشت و این حالت قدری طول کشید، سپس سرش را بلند کرد و فرمود: این خبر صحت ندارد; زیرا وقتی مومنی از دنیا می رود، هاتفی در میان آسمان و زمین ندا می دهد که فلا ن مومن رحلت کرده است; من هرچه گوش دادم ندایی نشنیدم! بعد هم معلوم شد که این خبر دروغ بوده است. یکی از ارادتمندان ایشان می گوید: آقانورالدین طعامی را تبرک فرمودند و به میهمانان دادند. باقی مانده آن را به منزل بردم و از آن خود و خانواده ام می خوردیم هر چه می خوردیم، به جایش می آمد و تمام نمی شد. بعد از یک هفته استفاده مداوم، در حالی که انتظار می رفت آن غذا جبران یکی دو نفر را بیشتر نکند، به خدمت آقا رفتم وعرض کردم: این چه غذایی است که تمام نمی شود پاسخ دادند: برو که تمام شد، وقتی به منزل رفتم دیدم خبری از غذا نیست.
آقا نورالدین پس از بازگشت از نجف و ورود به اراک، امام جماعت ی مسجد کوچکی را ـ که در آخر کوچه انوری جنب بازار مرکزی شهر قرار گرفته بود ـ عهدهدار شد.
* حاج آقا نورالدین پیش از آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، ریاست حوزه علمیه اراک را به عهده داشت. [حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سید کباری، ص ۱۳۱.]
* قاطعیت در احکام، نداشتن سختگیری های بی مورد به جوانان و اعتلاء بخشیدن به روحیه ی ورزشکاران و پناه بودن برای مستضعفین علت عمده محبوب القلوب بودن این مرجع عالیقدر نزد مردم بود.
* آقا نورالدین شباهتهای بسیاری به حضرت امام خمینی (ره) داشت و با نبوغی که داشت توانست در سن 29 سالگی به مقام اجتهاد برسد.
* حضور آقا نورالدین در جبهه نبرد علیه انگلیس و صف مشروطه
حضور آقا نورالدین به درس و فقه ختم نمی شود و پس از دادن حکم جهاد در زمان جنگ جهانی اول و در زمان استعمار پیر انگلیس، همزمان در جبهه های نبرد نیز حاضر شد و در همان زمان اقدام به نوشتن کتابی پیرامون تفسیر قرآن کرد.
آقا نورالدین از جمله مشروطه خواهانی بود که بعد از صدور فرمان مشروطیت در صف مشروطه خواهان قرار گرفت و برای تثبیت رژیم مشروطه حکم جهاد صادر کرد.
موضوع مهمی که در زندگی پرفروغ ایشان درخشندگی خاصی دارد به جنگ جهانی اول باز می گردد.
زمانیکه دامنه جنگ بین المللی اول به ایران می رسد و انگلیسیها و روسها به این مملکت حمله ور می شوند شخصیتهای بزرگ دینی از جمله آقانورالدین در مقام دفاع برآمده علاوه به صدور فتوای اقدامات دفاعی به همراه مردم اراک به بیرون شهر رفته و عزم جهاد و دفاع می کند.
آقانورالدین از اراک به قم و از آن جا به اصفهان و سپس به کرمانشاه می رود، او مدتی را هم در عتبات عالیات و موصل و کرکوک می ماند و سپس به سوی ترکیه می رود. در این برهه که 39 ماه به طول انجامید علمایی چون حضرات آیات سید محمد تقی خوانساری، سیدابوالقاسم کاشانی و شریعت، او را همراهی کرده و در جبهه های مختلف به نبرد علیه متجاوزین و ظالمین و ستمکاران پرداختند و در این جهاد متحمل سختی های بسیاری شدند.
ایشان در فقاهت، مجتهدی تیز بین و ژرف اندیش بود. حضرت آیةاللّه العظمی اراکی که مدتی در محضر آن فقیه فرزانه تلمذ نموده، درباره ایشان چنین گفته اند: مرحوم آقانورالدین در هیچ مسئله ای محتاج به مراجعه کتاب نبود. این همه استفتائات که می آوردند، یک دفعه نشد که بگوید: کتاب را بیاورید ببینیم; قلمدان حاضر بود و جواب را فوری می نوشت. حتی مدتی که در میدان جنگ به سر می برد، هیچ کتاب مرجعی به جز معالم الا صول در اختیار نداشت، [با این حال] به نگارش تفسیر قرآن بر اساس عقل پرداخت و انگیزه اش این بود که ثابت کند قرآن برخلاف تصور برخی غرب زدگان، مخالف عقل و برهان نیست. به قول آیةاللّه العظمی اراکی با آن که آتش از آسمان می بارید و هرآن احتمال داشت تیری در سینه آدم بنشیند. قلم و کاغذ برداشت و تفسیر نوشت.
مرحوم آقانورالدین کسی بود که امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را زیارت کرده و آن حضرت با تبسمی ملیح، به ایشان فرموده اند: تو اویس زمانی. تهجد و انسش با حضرت معشوق و آن ناله های شبانه و قطرات اشکش قابل بیان نیست. در ایام ماه مبارک رمضان که برای ارشاد مردم به منبر می رفت، از اول تا آخر گفته های او همراه با گریه بود و در خاتمه خاضعانه از خدا می خواست: الهی ما اسیر شهوتیم، ما را امیر شهوت بفرما و به شدت می گریست.
* توبه نامه های گمراهانی که حاکی از هنر آقا نور است
هنر آن گرامی تنها هدایت خوبان نبوده بلکه هنر او هدایت گمراهان و گنهکاران بود چراکه توبه نامه های بجا مانده نشان می دهد چه آلودگانی را با خدا آشتی داده و چه گمراهانی را به شاهراه نجات راهنمایی کرده است.
* آیت الله آقا نورالدین عراقی انسی ویژه به قرآن داشت و در تفسیر آیات، تسلط و تبحّری خاص از خود بروز میداد. در آن زمان، از سوی برخی افراد مغرض ایراداتی به مفاهیم قرآنی وارد میشد و برخی چنین مطرح میکردند که در قرآن مطالبی دیده میشود که عقل بشری نمیتواند آن را بپذیرد. این فلیسوف پارسا و عارف متقی در سفری که به نواحی مرزی نمود تا غیور مردان ایرانی را در مصاف با اجانب و متجاوزان ترغیب و تهییج نماید، تصمیم گرفت با وجود مشکلات و فشارهای ناشی از جنگ و دوری از وطن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار دهد و مطالبی را که موافق عقل است، توضیح بدهد و آنچه را که عقل قاصر بشری نمیتواند درک کند، مخالف نبودن آن را با خرد و اندیشه انسانها روشن کند. او بدون داشتن کتابهای مرجع و منابع مورد نیاز، در جایی که تحت فشار بیگانگان بود، کمر همت بست و دیده درون و بصیرت عقلی را گشود و قلم به دست گرفت و تفسیری بدیع و کم نظیر به نگارش درآورد که متأسفانه تنها ۱۷ جزء آن در دسترس میباشد که سالها در کتابخانه شخصی مرحوم حاج احمد خان حاجی باشی در اراک قرار داشت، تا آن که آیة الله اراکی آن تفسیر را از گوشه کتابخانه خارج نمود و با نوشتن مقدمهای عالی بر آن و با تصحیح و تعلیق موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، توسط بنیاد فرهنگی مرحوم حاج محمد حسن کوشان پور، در سه مجلد، با ۱۶۵۹ صفحه به چاپ رسید. [نور الباقی، ص ۲۷ و ۲۸؛ آیة الله اراکی یک قرن وارستگی، ص ۳۶.]
* او مقتضیات زمان و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی و شرایط جامعه را در تصمیمگیریهای خود در نظر داشت و به این جنبه بسیار اهمیت میداد و بر این اندیشه بود که کار خوب باید در فرصت مناسب انجام گیرد و اگر در غیر وقتش صورت پذیرد، نتیجه مطلوب نمیدهد و بار منفی هم به دنبال میآورد.
وی در برخورد با گروههای فکری و افرادی که از لحاظ اندیشه و نگرشها با او همفکر نبودند، دیدی وسیع، فکری روشن و بصیرتی ویژه داشت و با دیدی خوش بینانه و صمیمانه، به واقعیتها مینگریست و به هنگام بروز اختلاف بین دانشمندان، حسن نیت و پاکی طینت و وسعت نظر را مدّ نظر میگرفت و به داوری میپرداخت. این ویژگی موجب میشد که آن دو گروه مخالف از لحاظ فکری به هم نزدیک گردند و بر فرض تفاوت در برداشتها و نگرشها، وفاق و حسن ظن را مدّ نظر قرار دهند و بر اساس عقاید موهوم و تفکّرات عبث و نفرتهای بیجا، هم دیگر را طرد نکنند. [مصاحبه با استاد بزرگوار آیة الله اراکی، مجله حوزه، سال دوم، شماره ۹، ص ۲۲۵.]
این عالم ممتاز و اویس زمان در روز جمعه هفتم رجب سال ۱۳۴۱ هـ . ق رخت از جهان شست و به جلوه گاه حق عروج کرد و از روز وفاتش تا دو ماه شهر و نواحی استان در فراقش به عزاخانه تبدیل شد.
«کربلایی جعفر بار فروش» با کمک مردم نیکوکار اراک، بقعهای بر مزار آقا نور الدین احداث کرد که در سال ۱۳۹۲ هـ . ق با یاری هیأت امنا و افراد خیّر، تعمیرات اساسی شامل آینه کاری و تعویض ضریح در آن صورت گرفت. به سعی و اهتمام سید ضیاء جوادپور بازسازی مقبره این مجتهد بزرگوار در سال ۱۳۵۱ هـ. ش شروع شد و در سال ۱۳۵۸ خاتمه یافت.
گنبد و بارگاه این فقیه نامدار، اعتقاد اهالی اراک را در خصوص وی ترسیم میکند و از مقام معنوی و پایگاه اجتماعی او حکایت دارد؛ مردمی که هنوز هم خاطرات او را با عشق و ارادت و َسرشار از عواطف و همراه با هالهای از روحانیت بر زبان جاری میکنند.
آن بزرگوار از دیدگاه مراجع وقت به عنوان امین شرع انور و صاحب امر و دارای نفوذ الهی مطرح بوده تا جاییکه او را پناه سیاسی، مذهبی، اجتماعی و روحی آحاد اجتماع می خواندند و با گذشت یک قرن از حیاتش مردم آن را فراموش نکرده و به قصد زیارت بر سر مقبره اش حاضر می شوند.