عالمی در میان مردم محبوبیت زیادی داشت، همه مسحور گفته هایش می شدند. همه، به جز اسحاق، که همیشه با تفسیرهای او مخالفت می کرد و اشتباهات او را به یادش میآورد. بقیه از اسحاق به خشم می آمدند، اما کاری از دستشان بر نمی آمد.
روزی اسحاق درگذشت. در مراسم خاکسپاری، مردم متوجه شدند که مرد عالم به شدت اندوهگین است.
باید در این سال جدید عنایت زیاد بشود؛ اول به فرهنگ. این فرهنگ باید متحول بشود. فرهنگ استعمارى فرهنگ استقلالى بشود. باید معلمینى که در این فرهنگ یا در تمام قشرهاى اساتید و- عرض مىکنم- اینها باشد انتخاب بشوند و اشخاص صحیح، سالم. کسانى که جوانهاى ما را تربیت صحیح بکنند نه اینکه یک تربیت انگلى بکنند؛ چنانچه تا حالا بنا بر این بوده است که اینها را غربى بار بیاورند، غربزده کنند.
میخواهم از شخصیتی سخن بگویم از تبار هابیل٫از تبار ابراهیم٫ اینجا سخن از فردی است نه همسان دیگران بلکه همسان یارانش٫اینجا سخن از یک قهرمان است.((از علی٫از علی حیدری)) قهرمانی که رفت تا ما را٫خاموشان را٫و نشستگان را آگاه سازدکه زندگی جز آزمایش از طرف خداوند تبارک و تعالی نیست.
از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربناى اصلى آن محبت است. از زمان شخص نبى اکرم که این مذهب پایه گذارى شده است زمزمه محبت و دوستى بوده است. آنجا که در سخن رسول اکرم جمله على و شیعته هم الفائزون را مى شنویم، گروهى را در گرد على مى بینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او مى باشند. از این رو تشیع مذهب عشق و شیفتگى است. تولاى آن حضرت مکتب عشق و محبت است.
على همان کسى است که در عین اینکه بر افرادى حد الهى جارى مى ساخت و آنها را تازیانه مى زد و احیانا طبق مقررات شرعى دست یکى از آنها را مى برید بازهم از او رو بر نمى تافتند و از محبتشان چیزى کاسته نمى شد . او خود مى فرماید :
«اگر با این شمشیرم بینى مؤمن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنى نخواهد کرد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امى جارى گشته که گفت: یا على! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمى دارد».
سازمان ملل، آلت دست امریکا
حریف ما الآن در امریکا اینطوری است که با عدالت اصلش مخالف است. با حقوق بشر مخالف است. می گوید حقوق بشر! ادعا زیاد است، لکن وقتی که انسان بررسی می کند در حالاتشان، بررسی می کند در برنامه هایشان، می بیند که آن قضیۀ سازمان حقوق بشر و شورای امنیت و اینها یک چیزهایی است که قدرتمندان درست کردند که این ضعفا را هر کاری می خواهند بکنند.
در حالات یکی از بزرگان به نقل از ایشان می خوانیم:
ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت حاج آقا سلام، ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید؟
گفتم بله.
گفت: فهمیدم چون سلام هایت تغییر کرده!
وسواس فکری (توهین ناخواسته به مقدسات )
بسیاری از افراد وسواسی مذهبی وقتی محتوای فکرشان توهین به مقدسات است به هم می ریزند. اینان باید بدانند که فکر غیرارادی مانند خمیازه و عطسه است و انسان نسبت به آن مکلف نیست و شیطان این جا خیلی وسوسه می کند تا در شما اضطراب ایجاد کند. به جای تمرکز به محتوای این افکار باید به آن بی توجه بود و ذکر خدا را گفت و از او مدد گرفت. مردمی هم به پیغمبر(ص) شکایت بردند از خاطره هایی که در دل آنها می افتاد که اگر باد، آنها را به جای دوری اندازد و یا قطعه قطعه شوند دوست تر دارند از اینکه آن خاطره ها را به زبان آرند؟ پس رسول خدا(ص) فرمود: آیا این را دریافتید؟ که این خاطره ها بر شما بسیار گران است؟
عرض کردند آری،