اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

اندیشه های تمدن ساز

باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامیِ نوین بر دوش آنهاست. رهبر معظم انقلاب

جنبش letter4u

Reba.ir

اندیشه های تمدن ساز

من با اطمینان کامل می‏گویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‏ ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
نشانه‏ ی این وعده ی تخلف‏ ناپذیر در اولین و مهم‏ترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوازه ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد.
پیام رهبری به کنگره عظیم حج - 17/09/1387

کانال ما در سروش:
http://sapp.ir/tamadonsazan

چرا دیرم زدی... (تار، تور و تیر خدا)

پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۵۵ ق.ظ

تار، تور و تیر خدا

حاج اسماعیل دولابی می‌گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدم ها را جذب می‌کند. مجذوب خودش می‌کند. «تار خدا»، قرآن است. نغمه های آسمانی است. خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می‌کند. خیلی‌ها را با «تور» خودش جذب می‌کند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر. «تیر خدا» همان بارهای مشکلات است. غالب آدم ها را از این طریق مجذوب خودش می‌کند. اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می‌کردند.
شیخ بهایی می‌گوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی، ای سرت گردم چرا دیرم زدی. از وقتی بلا و مصیبت به زندگی‌ام آمد، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی. سعدی هم می‌گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن‌های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می‌زنند، باز می‌شود و سفید می‌شود و ارزش پیدا می‌کند. اگر کسی به گرفتاری‌ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی‌ماند. این گرفتاری‌ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند. زمینه نشاط ما را فراهم کند، ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می‌رسد، ناراحت می‌شویم. این شیوه خداست. آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می‌خواهند روی یک تکه کار کنند، آن‌را در گیره می‌ گذارند. خدا هم همین‌طور است. اگر بخواهد روی کسی کار بکند، او را در گیره مشکلات می‌گذارد و بعد روی او کار می کند. گرفتاری‌ها، نشانه عشق خداوند است. شما اگر کسی را دوست نداشته باشی، با او شُل دست می‌دهی و اگر او را دوست داشته باشی، دستش را فشار می‌دهی و این فشار، علامت علاقه است. خدا هم اگر به کسی علاقه مند باشد او را تحت فشار قرار می‌دهد. لذا تمام انبیاء تحت فشار بوده اند.
دلیل نا امیدی ما آشنا نبودن با شیوه تربیتی خدا است و دلیل دیگر که مهم است این است که ما خود خدا را نمی‌فهمیم. خود خدا را درک نمی‌کنیم. میزان توانایی خدا را متوجه نمی‌شویم. چقدر مقتدر است. حافظ اگر کسی را می‌دید که زیبا چهره بود می‌گفت: تو اول نطفه بودی و خدا تو را به این صورت درآورد، پس این خدا می‌تواند به من آرامش دهد. جوانی به من گفت: من خیلی نا امید هستم. گفتم قرآن خیلی مفید است. گفت یک‌بار قرآن را باز کردم و این آیه آمد: ما تو را از نطفه آفریدیم. گفتم این دوای درد تو است.
خدا می‌گوید: من روی یک نطفه، چنین نقش زیبای آدمی را درست کردم. پس خودت را به دست من بده. امیدوار باش. به من ایمان بیاور. تو هرقدر پَست و گرفتار شده باشی، من به هر کاری توانا هستم. مولانا می‌گوید: آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز، آن را که منم چاره بیچاره نخواهد شد، آن کس که منم منصب معذور کجا گردد. اگر من به کسی منصبی بدهم، هیچ کس نمی‌تواند او را عزل کند. ممکن است او را هُل بدهند و بیفتد ولی آسیب نمی‌بیند. چتربازها با هلکوپتر بالا می‌روند، هرچه بالاتر می‌روند، بیشتر لذت می‌برند و لحظه شماری می‌کنند که سقوط کنند. زیرا دلشان به چتر گرم است. انسان اگر پشت گرمی‌اش به خدا باشد، اگر بالا برود، لذت می‌برد. اگر هُلش بدهند، لذت می‌برد. کسی هم که عشقی به خدا ندارد، باز این مشکلات برای او مثل سرعت گیر است و می‌گوید : کمی آرام‌تر. موسی(ع) می گفت: خدایا تو به من نعمت و آبرو و...دادی پس من هیچ وقت خودم را به پشت گرمی دشمنانت قرار نمی‌دهم. یک جوری رفتار نمی‌کنم که دشمنان تو، دلشان گرم بشود. در مملکت بیانیه‌ای نمی‌دهم که رضا پهلوی به من تبریک بگوید. تو به من عزت و آبرو دادی و من آن‌را زیر پا نمی‌گذارم. یک جوان بگوید: خدایا تو به من خانواده و عزت دادی، پس من تیپی نمی‌زنم که وقتی مجرمین من را می بینند، دلشان گرم بشود. پوشش مهم است. وقتی من این مسائل را رعایت نمی‌کنم و پشت گرمی دشمنان خدا می‌شوم و آن وقت پشت گرمی را از خدا می‌خواهم. خدا می‌گوید: برای همان که کار می‌کنی، برو از همان هم مزد بگیر. چون من به پوشش تو هم حساس هستم. در مکه اولین کار که می‌کنیم، لباس را عوض می‌کنیم. شما شیشه اتومیبل را از بیرون پاک نکن و فقط از داخل پاک کن. خوب این نمی‌شود. حالا یک جوان پوشش خود را طوری تنظیم بکند که باعث دلگرمی دشمنان خدا نشود. این جوان هیچ گاه مأیوس نمی‌شود. خدا او را رها نمی‌کند. ولی وقتی من یک کاری می‌کنم که دشمنان خدا لذت ببرند، خدا هیچ گاه به من نشاط و امید نمی‌دهد.

برنامه سمت خدا، شبکه سوم، حاج آقای رنجبر، تاریخ24/5 /1388

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۹

نظرات  (۱)

۱۹ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۳۴ سیّد محمد جعاوله
خدا خیرتان دهد برا مطلبتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">